7
سفينه 29

مداخله در اراده مردم را نداشته، منشورهايى همچون (لا إكراه في الدين)۱ را به جهانيان اعلام داشته است. از سوى ديگر، لواى (من ذا الذي يقرض اللَّه قرضاً حسناً)۲ را برافراشته و پيامبرش حضرت عيسى مسيح، فرياد (مَن أنصاري إلى اللَّه)۳را برمى‏آورد. اين همه، تذكّرى است به همگان، تا وظيفه عقلى خود را ياد آورند و از آن روى برنتابند، وگرنه پيامدهايى هولناك در انتظار آنان خواهد بود.
7. بيش از يكصد سال پيش، در سال 1330 هجرى قمرى، ارتش روسِ آن روز، با تجاوز به حريم خراسان، به خود اجازه جسارت به حريم حرم رضوى صلوات اللَّه عليه داد. مرحوم آيت‏اللَّه سيّد حسن صدر كاظمى در ضمن اجازه روايتى به شيخ آقابزرگ تهرانى - كه در همان روزها صادر شده - به اين فاجعه بزرگ اشاره مى‏كند و مى‏نويسد:
آنچه دلها را مجروح و جگر را پاره مى‏كند، آن است كه مسلمانان دست از يارى همديگر برداشته و نسبت به يارى حرم شريف مستى پيشه كرده‏اند؛ به دليل اهداف شخصى و بهانه‏هاى شيطانى، كه آنها را از حميت دينى و نواميس اسلامى بازداشته است؛ زيرا آنان [ طبق كلام امام حسين عليه السلام‏] بنده دنيايند و دين فقط كلامى است لرزان بر زبانهاشان. از آن دم مى‏زنند تا وقتى كه زندگيهايشان بدان بچرخد. امّا زمانى كه در آزمونى دشوار آزموده شوند، دينداران اندك مى‏شوند. ۴
8. هجده سال پس از آن - در سال 1348 قمرى - آيت‏اللَّه شيخ محمّد جواد بلاغى - عالم مجاهد حريم عقايد در برابر انواع فرقه‏ها و انديشه‏ها - از نجف اشرف، نامه‏اى به سيّد نجم الحسن هندى مى‏نويسد. اين دردنامه - كه تاكنون متن آن منتشر نشده - گزارشى است از تلاشهاى بلاغى در جهت پاسخگويى به انحراف قاديانى‏گرى كه در آن زمان، ضلالتى نو پديد بوده است. مرحوم بلاغى ضمن آن

1.بقره (۲) / ۲۵۶

2.بقره (۲) / ۲۴۵

3.آل عمران (۳) / ۵۲

4.مقدّمه اجازه روايتى سيّد حسين صدر به شيخ آقابزرگ تهرانى، نشريّه كتاب شيعه، شماره ۱، ص ۴۱۱


سفينه 29
6

مردم در آن زمان، در گمراهى خود سرگردان بودند: يهود در قيد ضلالت خود در مخالفت با حضرت موسى عليه السلام مى‏زيستند و نصارى در بند سخنان زشت خود درباره حضرت عيسى عليه السلام. مشركان جزيرة العرب نيز رهرو راه چارپايان بودند و بدور از خرد به بت‏پرستى مى‏گذراندند. ديدگان باطن را نمى‏ديد، گوشها سخنِ درون را نمى‏شنيد، دلها بينايى نداشت. در اين ميان، گوهرى بى‏مانند به نام محمّد صلى اللَّه عليه و آله برانگيخته شد تا به دلهاى سرگردان راه نمايد و روانهاى راه گم‏كرده را به سرمنزل انسانيّت برساند. بدين روى، همواره بايد در بزرگداشت اين رويداد بزرگ آسمانى - كه در زمين تيره رخ نمود - با قلم و بيان و قبول و دعوت به آن بكوشيم. ۱
4. به بيان ابن‏طاووس، بايد نكاتى افزود: هرچه نعمت والاتر، ضرورت شكر آن بالاتر و عقوبت كفران آن بيشتر است. نعمت، به ناسپاسى، نقمت مى‏شود و كفران، كيفر در پى دارد. كلام راهگشا و كليدى جوادالائمّة عليه السلام، بس هشداردهنده است: «نعمة لاتُشكر كسيّئة لاتُغفر» (نعمتى كه شكر آن ادا نشود، مانند گناهى است كه بخشوده نشود).۲. عظمتِ گناهِ نابخشودنىِ ناسپاسىِ نعمتِ والاى نبوّت، به اندازه عظمت نعمت نبوّت، سنگين و بزرگ است.
5. تاريخ گذشته براى عبرت گرفتن است و گرنه، از نقل و بازگويى رويدادهاى گذشته چه سود؟ كتاب سترگ الهى بارها كيفر كافران را بازگفته است؛ از جمله در سوره شعراء. همچنين نسبت به يارى نكردن (خذلان) پيامبران توسّط مردم هشدار داده است. اين هشدارها براى عبرت گرفتن آيندگان است؛ از آن روى كه زلال كلام الهى همواره جريان دارد، همان‏گونه كه خورشيد و ماه همواره تابان است و نور مى‏افشاند؛ يعنى كه از اين شجره طيّبه، هر لحظه بايد ميوه تازه برگرفت.
6. اهداف بعثت زمانى تحقّق مى‏يابد كه مردم - به ويژه مدّعيان پيروى آيين الهى - به يارى دين بشتابند؛ چراكه خداى تعالى با وجود قدرت قاهره خود، بناى

1.اقبال الاعمال، ذيل اعمال روز ۲۷ رجب‏

2.بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۶۵

  • نام منبع :
    سفينه 29
    تاريخ انتشار :
    1389
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 17353
صفحه از 194
پرینت  ارسال به