7
سفينه 30

6. بدين‏سان مى‏توان درنگى و تأمّلى كرد بر نظريه پاره‏اى از انديشمندان بشرى كه قاطعانه گفته‏اند: «هرچه بشر در بستر زمان پيش مى‏آيد، به سطح شعور و درك عمومى بالاترى دست مى‏يابد.» نگارشهاى انسانى و گزارشهاى وحيانى در اين نكته همداستان‏اند كه با گذشت زمان تنها «نوع ظلم و تعدّى» تغييرمى كند، نه اصل اين پديده نابخردانه. به تعبير ديگر، محور تغيير و اصلاح انسانى، نه گذشت زمان، كه بازگشت به بهره‏گيرىِ نيكو از موهبت اختيار است؛ بازگشتى آگاهانه و آزادانه، كه در پرتو بازگشت به آموزهاى پيامبران شكل مى‏گيرد.
7. نظريّه يادشده در بند ششم، نقطه اوج درك و شعور را «امّت پيامبر خاتم» مى‏داند. اينك اين كلام را با استوارترين گزارش از برخوردهاى اين امّت با پيامبر خاتم - يعنى آيات قرآن - محك بزنيم.
تاريخ، از برخى افرادِ پيرامون پيامبر ياد مى‏كند كه بر خلاف وجهه رحمانىِ حضرت «رحمة للعالمين»، همواره شمشير به دست، در حضور حضرتش ايستاده بودند و مانع از شكيبايىِ حضرتش در پاسخ به پرسشگران مى‏شدند. آيه نازل شد: (لا تقدّموا بين يدى اللَّه و رسوله) 1.
صداى خود را بالاتر از صداى پيامبر برآوردند. آيه نازل شد: (لاترفعوا اصواتكم فوق صوت النّبى) 2. قرآن، اشاره مى‏كند كه اين كار، سبب حبط عمل مى‏شود. و تقواى آنها را در اين مى‏داند كه دست از اين كار زشت بردارند. 3
قرآن، به همگان تذكّر مى‏دهد كه نبايد پيامبر را مطيع خود بخواهند، بلكه بايد به راستى پيرو حضرتش باشند، وگرنه به رنج مى‏افتند 4. اين تسليم كامل - نه فقط در زبان و عمل، بلكه در سويداى دل - نشانه ايمان است 5، همان ايمانى كه اكثر مدّعيانش، از آن بى‏بهره‏اند، بلكه مشركانى هستند در لباس ايمان 6. قرآن به همگان هشدار مى‏دهد كه پيامبر را همانند

1.حجرات (۴۹) / ۱

2.حجرات (۴۹) / ۲

3.همان، آيه ۲ و ۳

4.حجرات (۴۹) / ۷

5.نساء (۴) / ۶۵

6.يوسف (۱۲) / ۱۰۶


سفينه 30
6

ذلك لآية و ما كان اكثرهم مؤمنين و انّ ربّك لهو العزيز الرحيم) 1 تكرار اين آيه چنان است كه گويى تمام سوره به چند بخش تقسيم شده و اين آيه شريفه در پايان هر بخش آمده تا بخش ديگر - يعنى بيان نكاتى از قصّه پيامبر ديگر - پس از آن آغاز شود.
اين آيه، بيانگر چند نكته است، ازجمله آن كه:
پيامبران، نشانه‏هايى هستند كه از سوى خداى تعالى آمده‏اند تا مردم را به آن «بى‏نشان» راه نمايند.
خداوند، به مردم اختيار داده، ولى آنان با سوء استفاده از اين موهبت الهى، به كلام پيامبرشان گردن ننهاده و اين نشانه را ناديده گرفته‏اند. كه اين بدترين گونه ناسپاسى است.
خداوندِ «عزيز»، مى‏توانست در پىِ هر ناسپاسى مردم، لطف و تفضل خود را از آنها دريغ كند. و در اين كار، هيچ ظلمى بر آنها روا نمى‏داشت.
با اين همه، او در عين عزّت - كه كسى راهى براى غلبه بر او ندارد - رحيم است و به رحمت خود، بار ديگر پيامبرى ديگر مى‏فرستاد تا تذكّرات الهى را تكرار كنند و حقايقى را كه بشر به بوته نسيان نهاده بود، به يادشان آورند.
5. اين است سوگنامه مكرّرِ تاريخ: تكرار ناسپاسيها، تداوم غفلت، سوء استفاده از موهبت اختيار، گريز از باران رحمت الهى به كوير سركشى و استغنا، و سرانجام: احساس غرور از چنين پيشينه‏اى ناگوار به صِرف مرور زمان بر آن.
اگر تاريخ را از جنبه نگارشانسانى - و نه گزارش وحيانى - نيز بنگريم، وجه غالب آن را همين مى‏بينيم: تداوم جنگ‏ها، ظلم‏ها، تعدّيها، سركشيها، غرورهاى ناروا، تعصّب‏هاى نابجا، و چگونگيهايى از اين دست كه هربار، مردم، صاحب آن همه مدّعا را با دست تهى، در اسارت پنجه مرگ ديدند. و باز هم آن شيوه‏هاى زشت را ادامه دادند...

1.شعرا (۲۶) / ۸، ۶۷، ۱۰۳، ۱۲۱، ۱۳۹، ۱۵۸، ۱۷۴، ۱۹۰

  • نام منبع :
    سفينه 30
    تاريخ انتشار :
    1390
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 15521
صفحه از 187
پرینت  ارسال به