پيامبرانشان بود. يعنى پس از گذشت زمانى دراز هر بروز وقايع گوناگون، همچنان قرآن فرياد برآورده بود: (و لقد يسّرنا القرآن للذكر فهل من مدّكر)۱ - چهار بار در يك سوره كوتاه، در ميان نقل قصص پيامبران پيشين.
امّا نيك مىدانيم كه رسالت حضرتش براى تمامى مردم در همه زمينها و همه زمانها است ۲. پس فراخوانِ قرآن و هشدارهاى آن، براى نسل امروز همانسان زنده است كه براى نسل ديروز. نسل امروز، به پرسشِ همواره زنده خدايشان - (فهل من مدّكر) - چه پاسخى دارند؟ بار ديگر به بندهاى پيشين بنگريم و از خود بپرسيم:
آيا تقدّم بر خدا و رسول را وانهادهايم؟
آيا صداى بشرى خود را بالاتر از صداى وحيانى پيامبر برنياوردهايم؟
آيا پيامبر را مطيع خود مىخواهيم يا خود را پيرو آن جناب؟
امر الهى تسليم در برابر حضرتش را تا كجا به جاى آوردهايم؟
آيا آن گرامى را فراتر از بشر عادّى مىدانيم يا همسنخ خود كه حدّاكثر، «انسان كامل» يا «انسانِ مافوق» تعبير كنيم؟
آيا آن يوسف مصر وجود را به ثمنِ بخش نفروختهايم؟
آيا قرآن - گرامىترين يادگار حضرتش - را پشت سر نگذاشتهايم؟
با عترت - ديگر يادگار ماندگار آن بزرگ - چه رفتارى داريم؟
آيا مرورى بر اين پرسشها - كه تنها چند عنوان از سياهه دراز دامنِ سياهكاريها و قصور و تقصيرهايمان را نشان مىدهد - بخشى از دغدغهها و نگرانيهاى امروز ما هست؟ و براى فردا چه پاسخى داريم؟
11. يكى از عمدهترين بخشهاى قصص انبياء، رويدادهاى بنىاسرائيل است در چند سوره قرآن به تفصيلى بيش از ديگر امّتها بيان شده است. از سوى ديگر، در كلامى معتبر از پيامبر خاتم، شباهتى شگفت ميان امّت اسلام با بنىاسرائيل در