9
سفينه 30

پيامبران‏شان بود. يعنى پس از گذشت زمانى دراز هر بروز وقايع گوناگون، همچنان قرآن فرياد برآورده بود: (و لقد يسّرنا القرآن للذكر فهل من مدّكر)۱ - چهار بار در يك سوره كوتاه، در ميان نقل قصص پيامبران پيشين.
امّا نيك مى‏دانيم كه رسالت حضرتش براى تمامى مردم در همه زمين‏ها و همه زمانها است ۲. پس فراخوانِ قرآن و هشدارهاى آن، براى نسل امروز همان‏سان زنده است كه براى نسل ديروز. نسل امروز، به پرسشِ همواره زنده خدايشان - (فهل من مدّكر) - چه پاسخى دارند؟ بار ديگر به بندهاى پيشين بنگريم و از خود بپرسيم:
آيا تقدّم بر خدا و رسول را وانهاده‏ايم؟
آيا صداى بشرى خود را بالاتر از صداى وحيانى پيامبر برنياورده‏ايم؟
آيا پيامبر را مطيع خود مى‏خواهيم يا خود را پيرو آن جناب؟
امر الهى تسليم در برابر حضرتش را تا كجا به جاى آورده‏ايم؟
آيا آن گرامى را فراتر از بشر عادّى مى‏دانيم يا هم‏سنخ خود كه حدّاكثر، «انسان كامل» يا «انسانِ مافوق» تعبير كنيم؟
آيا آن يوسف مصر وجود را به ثمنِ بخش نفروخته‏ايم؟
آيا قرآن - گرامى‏ترين يادگار حضرتش - را پشت سر نگذاشته‏ايم؟
با عترت - ديگر يادگار ماندگار آن بزرگ - چه رفتارى داريم؟
آيا مرورى بر اين پرسشها - كه تنها چند عنوان از سياهه دراز دامنِ سياهكاريها و قصور و تقصيرهايمان را نشان مى‏دهد - بخشى از دغدغه‏ها و نگرانيهاى امروز ما هست؟ و براى فردا چه پاسخى داريم؟
11. يكى از عمده‏ترين بخشهاى قصص انبياء، رويدادهاى بنى‏اسرائيل است در چند سوره قرآن به تفصيلى بيش از ديگر امّتها بيان شده است. از سوى ديگر، در كلامى معتبر از پيامبر خاتم، شباهتى شگفت ميان امّت اسلام با بنى‏اسرائيل در

1.قمر (۵۴) / ۱۷، ۲۲، ۳۲ و ۴۰

2.اعراف (۷) / ۱۵۸


سفينه 30
8

ديگر مردمان مپندارند، حتّى در نام بردن از حضرتش. و به آنها يادآورى مى‏كند كه مخالفت از اين امر الهى، كيفر دردناك در پى دارد. ۱
8. خداى حكيم، در سوره مجادله (58)، آيات 11 و 12، از آزمونى بزرگ خبرمى دهد كه در آن، بيشتر افراد امّت شكست خوردند. ماجرا بدين‏گونه بود كه خداوند متعال امر فرمود كه هركس مى‏خواهد به ديدار پيامبر برود و از محضر حضرتش بهره گيرد، بايد ابتدا يك درهم - معادل كمترين واحد پول در آن زمان - به نيازمندى صدقه دهد، آنگاه به خدمت آن جناب مشرّف شود. در پىِ اين فرمان الهى، رويدادى شگفت رخ نمود: به گواهى تاريخ معتبر و روايات استوار فريقين، تمام ياران، آن شمع جمع را وانهادند، مگر امام اميرالمؤمنين عليه السلام، كه پيوسته صدقه مى‏داد و همچون پروانه گرد آن شمع مى‏گرديد. زمانى بر اين حكم گذشت، تمامىِ مردم در اين آزمون رخ نمودند، و پس از آن، خداى «عزيز رحيم» - بر مبناى رحمت گسترده، كه خود فرمود: (و رحمتى وسعت كلّ شي‏ء)۲ - بار ديگر ناسپاسى مردم را ناديده گرفت، بر آنان رحمت آورد، و آن حكم را برداشت؛ با تعريض بس درشت به آنان: (أأشفقتم أن تقدّموا بين يدي نجواكم صدقات؟) آنگاه اين‏گونه برخورد را گناهى از سوى آنان دانست كه توبه آنان را پذيرفته است: (فإذلم تفعلوا و تاب اللَّه عليكم...).
9. آنچه باز گفته آمد، نمونه‏هايى اندك بود از ناسپاسىِ اين امّت نسبت به پيامبرش. امّا بهتر آن كه در اين مجال كوتاه، به كلامى جامع از حضرتش بنگريم كه دردمندانه به پيشگاه الهى شِكوه مى‏برد: (و قال الرسول يا ربّ انّ قومي اتّخذوا هذا القرآن مهجوراً)۳. كيست كه اين كلام را به گوش جان بشنود و لرزه بر جانش نيفتد؟
10. شرمگينانه ديديم كه كارنامه معاصران پيامبر خاتم در برخورد با آن نفس نفيس و گوهر قدّيس، يادآور سوء اختيار امّتهاى پيشين و ناسپاسىِ آنها با

1.نور (۲۴) / ۶۲

2.اعراف (۷) / ۱۵۶

3.فرقان (۲۵) / ۳۰

  • نام منبع :
    سفينه 30
    تاريخ انتشار :
    1390
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 15507
صفحه از 187
پرینت  ارسال به