نگرشى نو به كذب و افترا بر خدا و رسول در حوزه حديث‏ - صفحه 50

قال: فقال: ردّه إلينا فإنّك إن كذّبت فإنّما تكذّبنا. 1
فدايت شوم! شخصى از جانب شما به نزد ما مى‏آيد و خبر از امرى بزرگ به ما مى‏دهد، به‏طورى كه سينه ما تنگ مى‏شود تا وى را انكار كنيم.
امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا او از من برايتان حديث نقل نمى‏كند؟
گفتم: آرى.
فرمود: مى‏گويد شب روز است و روز شب است؟
به امام گفتم: خير.
فرمود: روايت را به ما واگذار كه اگر آن را انكار كنى ما را انكار كرده‏اى.
در اين روايت اشاره شده است كه در مواردى كه حديث با يك امر بديهى حسى منافات نداشته باشد - كه حساب آن جداست - شما حقّ تكذيب روايت را نداريد. حتّى مخالفت حديث با امور فطرى و عقلى نيز مجوّزى براى دروغ پنداشتن آن نيست؛ چرا كه در قرآن نيز گاه آياتى مخالف اين دو وجود دارد امّا قابل توضيح است. آياتى كه به‏ظاهر بر جسمانيّت خدا حكم مى‏كنند، ساختگى نيستند و البتّه معناى ظاهرى آنان نيز مراد نيست. دقّت در معانى همين آيات نيز دريايى از علوم را آشكار خواهد كرد.
حديث نيز همين‏گونه است. گاه حديث، به‏ظاهر مخالف فطرت و عقل است امّا با تأمّل در آن و مراجعه به ديگر احاديث، معانى نغز و زيبايى از آن به دست مى‏آيد. لذا ائمّه عليهم السلام مصرّانه از ما خواسته‏اند حتّى احاديث مخالفان را - اگر از ائمّه عليهم السلام نقل شده باشد - رد نكنيم.
امام باقر عليه السلام مى‏فرمايند:
لا تكذّب بحديث أتاكم به مرجئيّ و لا قدريّ و لا خارجيّ نسبه إلينا، فإنّكم لا تدرون لعلّه شي‏ء من الحقّ، فتكذّبون اللَّه عزّ و جلّ فوق عرشه. 23

1.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۶، ح ۱۴

2.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۷، ح ۱۶

3.ن.ر.ك. بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۱۲، ح ۱۱۱.

صفحه از 55