اذان - صفحه 59

أيضا كانت فى الاُصول و كانت صحيحة أيضا كما يظهر من المحقّق و العلّامة و الشهيد ـ رحمهم اللّه ـ ؛ فإنّهم نسبوها إلى الشذوذ ، و الشاذّ ما يكون صحيحا غير مشهور ، مع أنّ الذى حكم بصحّته أيضا شاذّ كما عرفت ، فبمجرّد عمل المفوّضة أو العامّة على شى ء لا يمكن الجزم بعدم ذلك أو الوضع ، إلّا أن يرد عنهم ـ صلوات اللّه عليهم ـ ما يدلّ عليه و لم يرد ، مع أنّ عمل الشيعة كان عليه فى قديم الزمان و حديثه ، و الظاهر أنّه لو عمل عليه أحد لم يكن مأثوما إلّا مع الجزم بشرعيّته فإنّه يكون مخطئا ، و الأولى أن يقوله على أنّه جزء الإيمان لا جزء الأذان . 1
با در نظر گرفتن فراوانىِ اخبارى كه در باره افزايش و كاهش [ بندهاى اذان ]وارد شده و ما تنها بعضى از آنها را آورديم ، يقين كردن به اين كه اين اخبار ، ساختگى هستند ، مشكل است . ظاهرا اخبار مربوط به افزوده شدن اين جملات ، هم در كتاب هاى «اصل» وجود دارند و هم صحيح اند، چنان كه از كار محقّق و علّامه و شهيد ـ رحمهم اللّه ـ چنين پيداست ؛ زيرا اين اخبار را شاذ دانسته اند و حديث شاذ ، حديثى است كه صحيح ، امّا غير مشهور است ، با آن كه قائلان به صحّت اين اخبار نيز اندك اند ـ چنان كه دانستى ـ .
پس به صرف اين كه مفوّضه يا عامّه (اهل سنّت) به چيزى عمل كنند ، نمى توان به عدم آن يا ساختگى بودنش قطع پيدا كرد ، مگر آن كه از ائمّه ـ كه درودهاى خدا بر آنان باد ـ روايتى دالّ بر اين امر رسيده باشد ، كه در اين مورد نرسيده است . به علاوه ، شيعه در گذشته و حال ، به آن (ذكر شهادت سوم در اذان) عمل كرده است . ظاهر روايات نيز بيانگر آن است كه هر گاه كسى به آن عمل كند ، گنهكار نيست ، مگر در صورت يقين به شرعى بودنش ، كه در اين صورت خطاكار است . بهتر ، آن است كه آن (شهادت سوم) را جزء ايمان بداند ، نه جزء اذان .

وى در كتاب حديقة المتّقين در مورد شهادت سوم مى گويد :
جمعى از اصحاب ، نقل كرده اند كه در اخبار شاذ ، آمده است كه آن ، جزء اذان است و اگر كسى اين دو بند را به اين عنوان بگويد كه اگر از شارعْ متلقّى است ، فبها ، و اگر تيمّنا وتبرّكا باشد ، بهتر است . 2

1.روضة المتّقين : ج ۲ ص ۲۴۵ .

2.حديقة المتّقين (مخطوط) : ص ۱۷ (به نقل از : كلمات الأعلام حول جواز الشهادة بالولاية فى الأذان و الإقامة مع عدم قصد الجزئيّة) .

صفحه از 169