۲۲۶.الدرّ المنثورـ به نقل از اَنَس ـ :پيامبر خدا فرمود : «كاش برادرانم را ملاقات كرده بودم!» .
مردى از يارانش گفت : آيا ما برادران تو نيستيم؟
فرمود : «بله ، شما ياران منيد ؛ [امّا] برادران من ، مردمانى هستند كه پس از من مى آيند و به من ، ايمان مى آورند ، در حالى كه مرا نديده اند» و سپس اين آيه را تلاوت نمود : «كسانى كه به غيب ، ايمان مى آورند و نماز مى گزارند» .
۲۲۷.المطالب العاليةـ به نقل از عون بن مالك ـ :پيامبر خدا فرمود : «اى كاش ، برادرانم را ديدار مى كردم!» .
گفتند : اى پيامبر خدا! آيا ما برادران و ياران تو نيستيم؟
فرمود : «چرا ؛ ولى پس از شما ، مردمانى مى آيند كه همانند شما به من ايمان مى آورند و همانند شما تصديقم مى كنند و همانند شما مرا يارى مى رسانند . پس ، اى كاش ، برادرانم را ديدار مى كردم!» .
۲۲۸.امام باقر عليه السلام :روزى پيامبر خدا ، در حالى كه جماعتى از يارانش نزد ايشان بودند ، دو بار فرمود : «بار خدايا ! مرا با برادرانم ملاقات ده» .
يارانش كه پيرامون ايشان بودند ، گفتند : مگر ما برادران تو نيستيم ، اى پيامبر خدا؟!
فرمود : «نه ، شما ياران منيد . برادران من ، مردمانى از آخِرْ زمان هستند كه با آن كه مرا نديده اند، به من ايمان آورده اند. خداوند ، آنان را پيش از آن كه از پشت پدرانشان و ارحام مادرانشان بيرون آورد ، با نام و نام پدرانشان به من شناسانْد . هر
يك از ايشان ، بر دينش، پايدارتر از كشيدن شاخ و برگ خار مغيلان با دست در شب تار است ، يا همانند كسى است كه اخگرِ چوب درخت شوره گز [كه دير خاموش مى شود] در دست گرفته باشد . آنان ، چراغ هاى تاريكى اند . خداوند ، ايشان را از هر فتنه تيره و تار ، مى رهانَد» .