برادری - صفحه 55

آرى! هر كس كه مى گويد: «تو را دوست دارم» ، تو را براى تأمين نياز و منفعت خود مى خواهد . تنها خداوندِ بى نياز است كه انسان را براى خودِ انسان مى خواهد ، نه براى خودش .
انسان نيز هر قدر به آن بى نيازِ مطلق ، نزديك شود ، از نيازهايش كاسته مى شود و خداگونه مى گردد و در نتيجه ، دوستى و دشمنى او با هدف تأمين نيازهاى خود نيست ؛ بلكه براى اطاعت از فرمان خدا و تقرّب بيشتر به اوست . بر اين پايه ، هر قدر انسان از خودمحورى، دورتر و به خدامحورى، نزديك تر شود ، به همان ميزان ، مى تواند حقيقتا ديگران را دوست داشته باشد.
و بدين سان ، راز تأكيد اسلام بر برادرى در راه خدا و مهرورزى و دوستى به خاطر خدا آشكار مى شود ؛ چرا كه تنها كسانى مى توانند انسان ها را دوست داشته باشند و هوادار واقعى مردم باشند كه محبّت آنان ، براى خدا باشد.
فلسفه شكست ماركسيسم در شعارِ طرفدارى از خلق ، اين است كه هوادارى واقعى از خلق ، بدون توجّه به خالق ، امكان پذير نيست. كسى كه دوستى اش با انگيزه الهى نباشد ، نمى تواند منافع شخصى خود را در نظر نگيرد و محبّتى كه بر پايه منفعت شخصى است ، در حقيقت ، محبّت به ديگرى نيست ؛ بلكه نوعى خودخواهى در چهره ديگرخواهى است و از اين رو ، تداوم دوستىِ او دائر مدارِ بهره ورى از دوست است و هر وقت عاشق ، احساس كند معشوق نمى تواند منافع وى را تأمين كند ، دوستى ، زايل مى گردد و چه بسا تبديل به دشمنى شود . بدين جهت ، متون اسلامى تأكيد مى كنند كه تنها دوستى هايى كه بر پايه دين و براى خدا باشند ، تداوم خواهند يافت و دوستى هايى كه بر پايه خودخواهى و منافع شخصى اند ، دير يا زود ، تبديل به دشمنى خواهند شد:

صفحه از 182