برادری - صفحه 57

رَحمَةُ مَن لا يَرحَمُ تَمنَعُ الرَّحمَةَ ، وَ استِبقاءُ مَن لا يُبقى يُهلِكُ الاُمَّةَ .۱
رحم كردن به كسى كه رحم نمى كند ، مانع رحمت مى شود ، و باقى گذاشتن كسى كه جان ها از دست او به در نمى برند ، امّت را به نابودى مى كشاند .
مقتضاى محبّت به جامعه انسانى ، دشمنى با چنين عناصر خطرناك و كوتاه كردن دست آنها از تجاوز به حريم انسانيت است.
بر اين اساس ، حكمت دشمنى براى خدا ، مبارزه با موانع شكوفايى ارزش هاى انسانى و پاكسازى جامعه از عناصر ضدّ ارزشى است . اهمّيت اين مبارزه ، كمتر از تلاش براى ساماندهى جامعه مبتنى بر محبّت نيست ؛ بلكه مى توان گفت جزئى از اين تلاش محسوب مى شود.

كين ورزى ، ريشه در مهرورزى دارد

علاوه بر آنچه در حكمت دشمنى براى خدا ذكر شد ، اصولاً دشمنى ، ريشه در دوستى دارد و محبّت واقعى ، هميشه با دشمنى همراه است . انسان به هر چيزى علاقه پيدا كند ، به طور طبيعى از ضدّ آن ، متنفّر مى گردد . انسان نمى تواند كسى را واقعا دوست داشته باشد؛ ولى دشمن او را دشمن نداشته باشد . دشمن داشتنِ دشمنان ، در حقيقت ، يكى از روشن ترين دلايل واقعى بودن دوستىِ مدّعيانِ محبّت است و از اين رو ، در متون اسلامى ، دشمنى براى خدا در كنار دوستى براى خدا مورد توجّه و تأكيد است.

1.غرر الحكم: ج ۴ ص ۹۶ ح ۵۴۳۰ .

صفحه از 182