خانواده - صفحه 169

1 / 11

درخواست خدمتكار از پيامبرصلى الله عليه و آله

۲۴۳.امام على عليه السلام :[دستان] فاطمه عليهاالسلام بر اثر دستاس كردن زياد ، آزرده شده بود . روزى براى پيامبر صلى الله عليه و آله اسيرى را آوردند . فاطمه عليهاالسلام[ به خانه پيامبر صلى الله عليه و آله ]رفت ؛ امّا ايشان را نيافت . به عايشه برخورد كرد و ماجرا را به او گفت . پيامبر صلى الله عليه و آله كه آمد ، عايشه ، آمدن فاطمه عليهاالسلام را به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داد . پيامبر صلى الله عليه و آله به خانه ما آمد و ما به رخت خواب رفته بوديم . من خواستم كه برخيزم ؛ امّا پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «راحت باشيد» .
پس در بين ما نشست ، به طورى كه خنكىِ پاهاى او را در سينه ام احساس كردم . فرمود : «مى خواهيد شما را چيزى بياموزم كه از آنچه از من خواسته ايد ، بهتر است ؟ هر گاه به بستر خود مى رويد ، سى و چهار مرتبه ، اللّه أكبر بگوييد ، سى و سه مرتبه سبحان اللّه ، و سى و سه مرتبه الحمد للّه . اين ، براى شما از خدمتكار ، بهتر است» .

۲۴۴.كتاب من لا يحضره الفقيه :روايت شده است كه امير مؤمنان عليه السلام به مردى از بنى سعد فرمود : «آيا مى خواهى از خودم و از فاطمه زهرا برايت بگويم؟ او در خانه من ، آن
قدر با مَشك ، آب كشيد كه [ بند آن ] در سينه اش رد انداخته بود ، و چندان دستاس كرد كه دست هايش تاول زده بود ، و چندان خانه را رُفت و روب كرد كه لباس هايش رنگِ خاك به خود گرفته بود ، و آن قدر زير ديگ را آتش افروخته بود كه جامه هايش تيره رنگ شده بود . از اين كار ، رنج و آسيب سختى به او رسيد .
به او گفتم : كاش نزد پدرت بروى و از ايشان تقاضاى خدمتكارى كنى تا از سوز و گرماى اين كار ، آسوده شوى .
فاطمه عليهاالسلام براى ديدن پيامبر صلى الله عليه و آله رفت . پس ديد كه عدّه اى نزد ايشان به گفتگو مشغول اند . خجالت كشيد و بر گشت . پيامبر صلى الله عليه و آله دانست كه فاطمه عليهاالسلامبراى كارى آمده است . فرداى آن روز ، نزد ما آمد ... .
من گفتم : من به شما مى گويم ، اى پيامبر خدا ! فاطمه عليهاالسلام از بس با مشك ، آب كشيده ، در سينه اش رد انداخته ، و از بس دستاس كرده ، دستانش تاول زده ، و از بس خانه را جارو زده ، لباس هايش رنگ خاك به خود گرفته ، و از بس زير ديگ ، آتش افروخته ، جامه هايش تيره شده است . از اين رو ، به او گفتم : كاش نزد پدرت بروى و از ايشان تقاضاى خدمتكارى كنى تا از سوز و گرماى اين كار ، آسوده شوى .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : آيا چيزى به شما نياموزم كه از خدمتكار برايتان بهتر است؟ هر گاه به رخت خواب خود رفتيد ، سى و چهار مرتبه ، اللّه أكبر بگوييد ، سى و سه مرتبه ، سبحان اللّه و سى و سه مرتبه ، الحمد للّه ...» .
فاطمه عليهاالسلام سرش را [ از زير لحاف ] بيرون آورد و فرمود : «راضى ام به رضاى خدا و پيامبرش . راضى ام به رضاى خدا و پيامبرش» .

صفحه از 298