خانواده 2 - صفحه 140

نشود. بر عكس، مرد را وادار كرده است كه به زن، اظهار نياز كند و براى جلب رضاى او اقدام نمايد. يكى از آن اقدامات، اين بوده كه مرد براى جلب رضاى همسر ، و به احترام موافقت او، هديه اى نثار او مى كرده است .
مهريه ، با حيا و عفاف زن ، هم ريشه است. زن به الهام فطرى در يافته است كه عزّت و احترام او ، به اين است كه خود را رايگان در اختيار مرد قرار ندهد . قرآن كريم، با لطافت و ظرافت بى نظير مى فرمايد:
«وَءَاتُواْ النِّسَآءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً .۱
كابين زنان را به عنوان هديه [و از روى طيب خاطر] به آنها بدهيد»
.
در اين آيه كوتاه، به سه نكته اساسى اشاره شده است :
يك. از مهريه، با نام «صدُقه» ياد شده ، از مادّه «صِدق» ، بدان جهت كه نشانه صداقت و راستين بودن علاقه مرد است .
دو. الحاق ضمير «هُنَّ» به «صدُقات»، اشاره به آن است كه مهريه، به خودِ زن تعلّق دارد ، نه پدر و مادر وى، و به اصطلاح، «شيربها» نيست .
سه. كلمه «نِحله»، به روشنى دلالت دارد كه مهريه ، در واقع ، چيزى جز هديه و پيشكش مرد به زن نيست .

نكته مهم

امّا نكته مهمّى كه در آسيب شناسى خانواده بايد به آن توجّه داشت، اين است كه ميزان مهريه ، نبايد با حكمت آن در تضاد باشد ؛ چون در اين صورت ، آفت تحكيم نهاد خانواده مى گردد . ۲
مهريه ، بايد حقيقتا مفهوم هديه را به ذهن تداعى كند، نه داد و ستد و

1.نساء : آيه ۴ .

2.گفتنى است توضيحاتى كه در باره حكمت مهريه ارائه شد، اقتباس از كتاب نظام حقوق زن در اسلام، نوشته استاد شهيد مرتضى مطهرى است.

صفحه از 158