غذاخوردن - صفحه 113

۲۱۵.امام صادق عليه السلام :روزى ، پيامبر خدا روى زمين نشسته بود و غذا مى خورد كه زن بددهنى بر ايشان گذشت و گفت : اى محمّد! تو مثل بنده مى خورى و چون بنده مى نشينى!
پيامبر خدا به او فرمود : «من يك بنده هستم . كدام بنده ، بنده تر از من است؟» .
زن گفت : پس ، لقمه اى از غذايت را به من بده .
پيامبر صلى الله عليه و آله لقمه اى به او داد . زن گفت : نه ، لقمه اى را كه در دهانت هست ، به من بده .
پيامبر خدا لقمه را از دهانش بيرون آورد و به او داد . زن آن را خورد ... و از آن پس ، تا زمانى كه از دنيا رفت ، ديگر بدزبانى از او سر نزد .

۲۱۶.الزهد ، ابن حنبلـ به نقل از حسن۱ـ :پيامبر خدا هر گاه غذايى برايش مى آوردند ، مى فرمود آن را روى زمين بگذارند .

۲۱۷.مُسنَدُ أبى يَعلىـ به نقل از عايشه ـ :پيامبر خدا فرمود : «فرشته اى نزد من آمد ... و گفت : پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرمايد : مى خواهى پيامبر و بنده باشى ، يا پيامبر و شاه؟ . من به جبرئيل نگاه كردم . به من اشاره كرد كه : تواضع كن . پس گفتم : پيامبر و بنده» .
از آن پس ، پيامبر خدا در حال تكيه دادن غذا نمى خورد و مى فرمود : «من ، بنده وار غذا مى خورم و بنده وار مى نشينم» .

۲۱۸.دعائم الإسلام :پيامبر صلى الله عليه و آله هر گاه غذا مى خورد ، يكى از پاهايش را از زانو خم مى كرد
و روى پاى ديگرش تكيه مى داد (نيم خيز مى نشست) و مى فرمود : «من مثل بنده مى نشينم و مثل بنده غذا مى خورم» .

1.مقصود ، حسن بصرى يا امام حسن عليه السلام است .

صفحه از 231