خدا - صفحه 111

۱۰۱.امام على عليه السلام :امّا دليل بر نادرستى سخن كسى كه منكر حدوث [و معتقد به قِدَم عالَم ]است ، علاوه بر آنچه گذشت ، اين است كه وقتى مى بينيم اين جهانِ متحرّك ، زمان هايش و موجوداتش و حركاتش و پديده هايش و [خلاصه] هر آنچه در اين عالم است ، متناهى هستند و آنچه از ديد ما پنهان است نيز نهايتى دارد ، و [از سوى ديگر مى بينيم ]عقل [گذشته از وجود متناهى ،] به چيزى تعلّق مى گيرد كه نامتناهى است ۱ ـ و اگر جز اين بود ، دليلى وجود نداشت كه عقل ، ميان اين دو [گونه موجود ]فرق بگذارد ـ [پس ، ]چاره اى نداريم ، جز اين كه موجودى نامتناهى و معلوم و معقول و ابدى و سرمدى را اثبات كنيم كه معلوم نيست قُوايش محدود باشد ، و مقدور و تجزيه پذير و قسمت پذير باشد ، پس در اين هنگام ، لازم مى آيد كه نامتناهى ، همانند متناهى باشد [كه اين ، نشدنى است] .
و چون اين براى ما ثابت شد ، در خِردهاى ما ثابت است كه آنچه نامتناهى است ، قديم و ازلى است . و هر گاه ثابت شد كه موجودى قديم و موجودى حادث وجود دارد ، [روشن است كه] آن موجود قديم كه آفريننده موجودات است ، از موجود حادثى كه آن را ايجاد كرده و آفريده و پديدش آورده ، بى نياز است . و با دليل عقلى برايمان ثابت است كه همو پديدآورنده چيزهاست و آفريدگارى جز او نيست . پس ، آفرين بر خداوند كه پديدآورنده هر پديده اى و سازنده هر ساخته اى است و چيزها را از هيچ ، ابداع كرده است .
و هر گاه [اين سخن ،] درست باشد كه : من قادر نيستم مانند خودم را پديد آورم ، محال است كه مانند من هم مرا پديد آورده باشد . پس ، آن كه پديدآورنده چيزهاست ، بسى برتر است از آنچه كج انديشان در باره او مى گويند .

۱۰۲.امام صادق عليه السلامـ در پاسخ اين پرسش كه : دليل بر اين كه جهان سازنده اى دارد ، چيست؟ ـ :بيشتر دلايل در وجود خود من است ؛ چرا كه من از دو حال ، خارج نيستم :
يا اين كه من خودم را ، در حالى كه موجود بوده ام ، خلق كرده ام و [اين فرض ، باطل است ؛ چون] ايجاد موجود ، محال است . يا اين كه نبوده ام و خودم را خلق كرده ام و چگونه چيزى كه نيست ، مى آفريند؟ پس ، چون ديدم كه اين دو فرض ، از هر دو جهت باطل است ، دانستم كه مرا سازنده اى و مدبّرى است .

1.تعلّق عقل به موجود نامتناهى ، به تصوّرى است كه از آن دارد .

صفحه از 417