برگزيده و هموست كه مهار هدايت معنوى را در دست گرفته است . همه پرتوهاى تابناك ولايت ـ كه بر دل بندگان مى تابند ـ ، بارقه هاى برخاسته از منبع نور امام و هديه هاى پراكنده و عطيّه هاى متّصل به درياى بى كرانه او هستند . ۱
علّامه سيّد محمّدحسين طباطبايى ، در اين باره مى گويد :
به طور خلاصه ، امام ، هدايتگرى است كه با نور هدايت ملكوتى اى كه همراه دارد ، ره مى نمايد . پس حقيقت امامت ، گونه اى ولايت بر اَعمال مردم است و هدايت او ، به معناى رساندن آنان به مقصود و با فرمان الهى است ، نه فقط ارائه طريق كه شأن پيامبر و فرستادگان الهى و هر مؤمنى است كه با نصيحت و اندرز نيكو ، به سوى خدا هدايت مى كند . ۲
به بيان ديگر ، هدايت باطنى و نورانيتى كه بر اثر انجام دادن تكاليف الهى ، براى انسان فراهم مى آيد ، از طريق انسان كامل و امام ، به او افاضه مى شود ۳ و از اين رو ، بدون ارتباط معنوى با او ، اعمال صالح نمى توانند نقش خود را در تكامل انسان ايفا كنند و بدين جهت ، ولايت اهل بيت عليهم السلام ، شرط قبولى اعمال شمرده شده است ، چنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد :
وَ الَّذى بَعَثَنى بِالحَقِّ نَبِيّا لَو أَنَّ رَجُلاً لَقِىَ اللّهَ بِعَمَلِ سَبعينَ نَبِيّا ثُمَّ لَم يَأتِ بِوِلايَةِ أُولِى الأَمرِ مِنّا أهلَ البَيتِ ما قَبِلَ اللّهُ مِنهُ صَرفا و لا عَدلاً .۴
سوگند به خدايى كه مرا به حق به نبوّت بر انگيخت ، اگر مردى با عمل هفتاد پيامبر ، از خدا پروا بدارد ، امّا در ولايت صاحبان امر ـ كه از ما اهل بيت اند ـ درنيايد ، خداوند از او هيچ [عمل واجب و يا مستحبى را ]نمى پذيرد .
و در زيارت «جامعه» كه از امام هادى عليه السلام روايت شده ، مى خوانيم :
1.خلافت و ولايت ، محمّدتقى شريعتى : ص ۳۸۰ .
2.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱ ص ۲۷۲ . نيز ، ر . ك : ترجمه تفسير الميزان : ج ۱ ص ۳۷۵ .
3.براى توضيح بيشتر ، ر . ك : رهبرى در اسلام ، محمّد محمّدى رى شهرى : ص ۲۳ (رهبرى باطنى) .
4.الأمالى ، مفيد : ص ۱۱۵ ح ۸ .