خدا - صفحه 317

2 / 2 ـ 1

صفات خدا ، عين ذات اوست

۳۵۲.امام على عليه السلام :آغاز بندگى خدا ، شناخت اوست و اساس شناخت او ، توحيد است و شيرازه توحيد ، نفىِ همانند از اوست . او برتر از آن است كه محلّ صفات واقع شود ؛ زيرا خِرَدها گواهى دهند كه هر موجودى كه محلّ صفات واقع شود ، ساخته شده است و همين خِردها گواهى دهند كه او سازنده است ، نه ساخته شده . از طريق ساخته هاى خدا ، به وجود او راه بُرده مى شود و به واسطه خِردها ، شناخت او حاصل مى آيد و با انديشيدن ، حجّت او ثابت مى گردد . آفرينش را دليل بر وجود خويش قرار داد و به واسطه آن ، از خداوندگارى خود ، پرده برداشت . از ازل يكتا و تك بوده است ، نه در الوهيّتش شريكى دارد و نه در ربوبيتش ، همتايى . از تضاد افكندنش ميان چيزهاى متضاد ، دانسته مى شود كه خود او را ضدّى نيست و از همانندى اى كه ميان چيزهاى همانند پديد آورده ، دانسته مى شود كه خودِ او را همانندى نيست .

۳۵۳.امام باقر عليه السلام :پروردگار من ـ تبارك و تعالى ـ هميشگى است ؛ زنده اى كه حياتش ذاتىِ اوست . براى او زمانى قابل تصوّر نيست و موجود بودنش بدون چگونگى است . مكانى ندارد و در چيزى و بر چيزى نيست و براى خود، جايى پديد نياورد و پس از به وجود آوردن اشيا، نيرومند نشد و پيش از آفريدن آنها نيز ناتوان نبود و پيش از پديد آوردن آنها از تنهايى واهمه نداشت . به هيچ چيزى كه به خاطر آيد، شبيه نيست و پيش از پديد آوردن هستى، از آن تهى نبود و پس از رفتن آن نيز تهى نخواهد بود . هميشه زنده است بدون جان ، و فرمان روايى توانا پيش از آن كه چيزى بيافريند ، و فرمان روايى چيره پس از آفرينش هستى .
هستى او ، چيستى و جا و مرز ندارد و شبيهى براى آن، شناخته نمى شود و از درازاى ماندن ، فرسوده نمى شود و مدهوش چيزى نمى شود ؛ بلكه همه چيز از بيم او مدهوش مى شود . زنده است ؛ امّا نه به دميدن جان جديد . هستى او به وصف نمى آيد و چگونگى نمى يابد و در جايى نمى گنجد و در كنار چيزى جاى نمى گيرد ؛ بلكه زنده اى شناخته شده و فرمان روايى هماره نيرومند و فرمان فرماست . هر چه بخواهد ، همان گاه كه بخواهد ، پديد مى آورد ، حد نمى پذيرد و تجزيه ناپذير است و فنا نمى گيرد . اوّل بوده، بدون چگونگى و آخر خواهد بود، بدون مكان، و هر چيز تباه خواهد شد، جز وجه او . آفرينش و كار به دست اوست. خجسته است خداوند ، پروردگار جهانيان .

صفحه از 417