خدا - صفحه 81

۸۰.تاريخ دمشقـ به نقل از مدائنى ـ :محمّد بن على بن حسين عليه السلام در آستان كعبه نشسته بود كه باديه نشينى آمد و گفت : آيا خدايى را كه مى پرستى ، ديده اى؟
امام عليه السلام سر به زير انداخت و كسانى كه پيرامون او بودند ، سر به زير افكندند . آن گاه امام عليه السلام سرش را بلند كرد و فرمود : «من چيزى را كه نديده باشم ، نمى پرستم» .
باديه نشين گفت : چگونه او را ديده اى؟
فرمود : «ديدگان ، با چشم سر ، او را نديده اند ؛ بلكه دل ها با حقايق ايمان ، او را ديده اند . با حواس درك نمى شود و با مردم مقايسه نمى گردد . به نشانه ها شناخته شده است و به علايم ، وصف مى شود . در حُكمش (قضايش) ستم نمى كند . از اشيا جداست و اشيا نيز از او جدايند . «هيچ چيز ، همانند او نيست» . اين است خداوند ، كه معبودى جز او نيست» .
باديه نشين گفت : [به راستى ،] خدا بهتر مى داند كه رسالت هايش را در كجا قرار دهد .

صفحه از 417