امامت - صفحه 53

۷۰.امام على عليه السلام :بر اساس حكم خدا و حكم اسلام (/ حكومت خدا و حكومت اسلام) بر مسلمانان است كه پس از آن كه پيشوايشان مى ميرد يا كشته مى شود ـ گم راه باشد يا ره يافته، ستم ديده باشد يا ستمگر، خونش هدر باشد يا ريختن آن، حرام ـ كارى نكنند و دست به كارى نزنند و دست و گامى پيش ننهند و كارى را آغاز ننمايند تا آن گاه كه براى خويشتن ، پيشوايى پاك دامن و دانا و پارسا و آشنا به قضاوت و سنّت ، برگزينند تا امور آنان را سامان دهد و ميانشان حكومت (/ داورى) كند و حقّ ستم ديده را از ستمگر بستانَد و مرزهايشان را پاس بدارد و خراج و غنايمشان را گرد آورَد و حج و نماز جمعه شان را بر پاى دارد و زكات هايشان را بگيرد. سپس در باره پيشواى به ناحق كشته خود ، نزد او به داورى روند تا عادلانه ميانشان داورى كند؛ اگر پيشوايشان ، به ستم كشته شده بود ، به نفع اولياى دم حكم دهد، و اگر به حق كشته شده بود ، بنگرد كه حكم آن چيست.
اين ، نخستين كارى است كه بايد انجام دهند: پيشوايى برگزينند ـ اگر حقّ انتخاب ، با آنان است ـ تا به اوضاع ايشان سر و سامان دهد ، و از او پيروى و فرمان بردارى كنند؛ امّا اگر حقّ انتخاب ، با خداوند عز و جل و پيامبر اوست، پس براى انتخاب و تصميم گيرى در اين باره ، خداوند خود ، ايشان را كفايت كرده است و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برايشان پيشوايى برگزيده و به فرمان بردارى و پيروى از او ، فرمانشان داده است.

۷۱.امام على عليه السلام :امر و نهى ، دو روىِ يك سكّه اند: هيچ معنايى از معانىِ امر نيست ، مگر اين كه در پىِ آن ، نهى اى هست، و هيچ وجهى از وجوه نهى نيست ، مگر اين كه مقرون به امر است. خداوند بزرگ مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! چون خدا و پيامبر ، شما را به چيزى فرا خواندند كه مايه حيات شماست ، آنان را اجابت كنيد» . پس خداوند متعال ، خبر داده است كه بندگان ، جز با امر و نهى زنده نمى مانند، چنان كه مى فرمايد: «و براى شما در قصاص ، زندگى اى است ، اى خردمندان!» ، و باز مى فرمايد: «ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بندگى نماييد و كار خوب انجام دهيد» . پس كار خوب ، سبب ماندگارى و حيات است.
و در اين مطلب ، روشن ترين دليل است بر اين كه امّت ، ناچار از داشتن پيشوايى هستند كه رشته امور آنان را به دست گيرد و امر و نهى شان كند، حدود [و احكام الهى] را در ميانشان برپا دارد، با دشمن جهاد كند، غنايم را تقسيم نمايد، فرايض را به جاى آورَد (/ مواريث را تعيين كند) ، آنچه را به صلاح آنهاست ، به ايشان بشناساند و از آنچه به زيانشان است ، بر حذرشان دارد؛ زيرا امر و نهى ، يكى از عوامل ماندگارىِ خلق است. در غير اين صورت ، اميد و بيم، از بين مى روند و كسى از خلاف باز نمى ايستد و تدبير (چاره گرى) ، بى اثر مى شود و اين، خود، موجب نابودىِ بندگان در امر ماندگارى و حيات، در خورد و خوراك و مسكن و پوشاك و ازدواج، و حلال و حرام و امر و نهى مى گردد؛ چرا كه خداوند پاك ، آنان را چنان نيافريده است كه از اين همه ، بى نياز باشند. نخستين مخلوق، يعنى آدم عليه السلام را مى بينيم كه ماندگارى و حياتش ، جز با امر و نهى صورت نپذيرفت. خداوند عز و جلفرمود: «اى آدم! تو و جفتت در بهشت ساكن شويد و از آن ، هر چه خواستيد ، به فراوانى بخوريد؛ امّا به اين درخت نزديك مشويد» .

صفحه از 327