امت - صفحه 65

۴۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :نگرانى من براى امّتم اين نيست كه از گرسنگى بميرند يا دشمن بر آنان يورش آورَد ؛ بلكه از وجود پيشوايان گم راه كننده بر آنان مى ترسم ، كه اگر فرمانشان بَرند ، گم راهشان سازند و اگر نافرمانى شان كنند ، آنان را به قتل رسانند .

۵۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گاه خداوند براى مردمى بدى [و گزندى را] بخواهد ، نادانانشان را فزونى مى بخشد و دين شناسانشان را اندك مى سازد . هر گاه نادان سخن گويد ، ياورانى مى يابد و هر گاه دين شناس سخن بگويد ، شكست مى خورَد .

۵۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :[خداوند] عز و جل هر گاه بدىِ مردمى را بخواهد ، نابخردانشان را بر آنان فرمان روا مى كند و نادانانشان را در ميانشان قاضى مى گردانَد و دارايى را در دست بخيلانشان قرار مى دهد .

۵۲.امام على عليه السلامـ در حكمت هاى منسوب به ايشان ـ :از دجّال بدتر ـ كه من از آن بر اين امّت مى ترسم ـ ، پيشوايانِ گم راه كننده اند . اينان ، سركرده بدعت گزاران اند .

۵۳.امام على عليه السلام :هر امّتى آفتى دارد . آفت اين امّت ، بنى اميّه است .

۵۴.امام على عليه السلامـ در خطبه معروف به «قاصعه» ـ :هان! شما ياغيگرى را از حد گذرانديد و در زمين به تباهى پرداختيد . با خداوند ، آشكارا به دشمنى برخاستيد و در برابر مؤمنان ، عَلَم جنگ برافراشتيد . زنهار ، زنهار ، از تكبّر نژادى و نازِش جاهلى كه اينها ، تخمِ دشمنى و رَمِه هاى شيطان اند و شيطان ، به واسطه آنها ، امّت هاى گذشته و نسل هاى پيشين را فريفت ، چندان كه در تاريكى هاى جهالت او و ورطه هاى گم راهى اش شتافتند ، در حالى كه به راحتى ، آنان را راند و به آسانى ، دل هاشان را [هر سو كه خواست] كشيد ! به سوى كارى شتافتند كه دل ها در آن همسان اند و نسل هاى پيشين ، پياپى به آن ادامه دادند ؛ به سوى گردن فرازى و تكبّرى كه سينه ها بر اثر آن تنگ [و انباشته] شد .
پس زنهار ، زنهار ، از فرمانبَرى مِهتران و بزرگانتان كه به شرافت خانوادگى خويش نازيدند و تبار خويش را برتر ديدند و نانژادگى [ِ ديگران] را به گردن پروردگارشان انداختند و نيكى هايى را كه خداوند در حقّ ايشان كرده بود ، انكار كردند .
بدين سان ، با قضاى او ستيزيدند و با نعمت هايش جنگيدند ؛ زيرا اينان ، پايه هاى عصبيّت و ستون هاى فتنه و شمشيرهاى تفاخر نَسَبى جاهلى اند . پس ، از خدا پروا كنيد و با نعمت هايى كه او به شما داده ، دشمنى نكنيد و به لطفى كه در حقّ شما كرده ، حسد نَوَرزيد و از گزافه گويانى كه زلال خود را با تيره آنان نوشيديد ، پيروى نكنيد . سلامتتان را با بيمارى آنان ، در آميختيد و باطلِ آنان را در حقّ خود ، وارد ساختيد ، در حالى كه ايشان ، پايه هاى گناه و پَلاس هاى نافرمانى (/ بدرفتارى با خويشان) هستند .
ابليس ، آنان را مَركب هاى گم راهى قرار داد و لشكرى كه با آنها بر مردم مى تازد و سخنگويانى كه از زبان آنان ، سخن مى گويد ، تا خِردهاى شما را برُبايد و به چشمان شما درآيد و در گوش هايتان بدَمَد . پس شما را آماج خَدَنگ خويش و قدمگاهش و دستگيره اش قرار داد .
پس ، از گزند خدا و يورش هاى او و ضربات و كيفرهاى او كه بر امّت هاى گردنكشِ پيش از شما رسيد ، درس بياموزيد و از جايگاه گونه ها و افتادنگاه پهلوهايشان (قبر و لحد) ، پند بگيريد و از آنچه باعث گردنكشى مى شود ، به خدا پناه ببريد ، چنان كه از بلاهاى روزگار به او پناه مى بريد .

صفحه از 314