امانت - صفحه 133

۲۳۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى مردم! زنان ، اسير شمايند . آنها امانت خدايند كه گرفته ايد ، و با كلمات (اجازه) خدا ، كامجويى از آنها را [بر خود] روا ساخته ايد . پس شما را بر آنان حقوقى است و آنها را نيز بر شما حقوقى است .
يكى از حقوق شما بر آنها ، اين است كه بيگانه را به خانه شما راه ندهند و در كار نيك ، از شما نافرمانى نكنند . پس هرگاه چنين كردند ، خوراك و پوشاك آنها را به طور شايسته ، تأمين كنيد و آنها را نزنيد .

۲۳۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :شرمگاه ، امانت است ، گوش ، امانت است ، چشم ، امانت است ، زبان ، امانت است ، دل ، امانت است ؛ و كسى كه امانتدار نيست ، ايمان ندارد .

۲۳۵.امام على عليه السلام :بار خدايا ! نخستين عضو از اعضاى با ارزشم كه از من مى سِتانى ، و نخستين سپرده از نعمت هايى كه نزد من سپرده اى ، باز مى سِتانى ، جان باارزش من باشد .

۲۳۶.امام على عليه السلام :شما را به خدا ، شما را به خدا ـ اى مردم ـ در باره كتاب او كه به شما سپرده [و نگهدارى آن را از شما خواسته] ، و حقوق او كه نزد شما به امانت نهاده است ؛ زيرا خداوند سبحان ، شما را بيهوده نيافريده و بى هدف ، رهايتان نكرده است .

۲۳۷.امام على عليه السلام :رحمت خدا بر آن كه پروردگار خويش را در نظر داشت و از گناه ، دورى جُست و با هوس خود ، ستيزيد و آرزويش را دروغ شمرد ؛ آن كه بر نفس خويش ، مهار پروا زد ، و با لِگام ترس از خداوندگارش ، آن را لگام زد و مهارش را به سوى فرمانبَرى كشانْد ، و با كشيدن لگامش ، آن را از چموشى و نافرمانى باز داشت . چشم خويش را به سوى معاد دوخته و هر دم ، مرگ خود را اميد مى دارد . پيوسته در انديشه است . پاسى دراز از شب را بيدار است [و به عبادت مى نشيند] . از دنيا بيزار است و كناره گيرى كرده است . براى آخرتش مى كوشد و مراقبت دارد . آن كه شكيبايى را مَركب نجات خود ساخته است و پرهيزگارى را ساز و برگ وفاتش ، و داروى دردها و سوز و گدازهاى درونش . پند مى گيرد و مى سنجد . دنيا و مردم را وا مى نَهَد . مى آموزد براى دانايى و درستى . ياد معاد ، دلش را درهم شكسته [و قرار را از آن گرفته] است ، و بستر خويش را بر چيده و از بالش خود ، دورى گزيده است . بر روى پاهايش ايستاده ، و در رداى خويش ، فرو خزيده است . در برابر خداوند ، خاكسارى مى كند ، و گاه ، روى بر خاك مى گذارد و گاه ، دو دست به دعا بر مى دارد .
در نهان (/ در دل) براى پروردگارش خاشع است . سرشك هايش ريزان و دلش لرزان است . باران اشك هايش فرو مى بارَد . بندهاى بدنش از ترس خداوند عز و جلمى لرزد . به آنچه [از ثواب و پاداش] نزد خداست ، بسى راغب است ، و از او سختْ هراسان است . در زندگى اش ، به كفافْ خرسند است . كمتر از آنچه پوشيده مى دارد ، آشكار مى سازد ، و [در افاده كردن ،] به كمتر از آنچه مى داند ، بسنده مى كند .
اينان ، سپرده ها [و اندوخته ها]ى خدا در شهرهاى او هستند كه به واسطه آنان ، از بندگانش دفاع [و دفع بلا] مى كند . اگر يكى از آنها خداى عز و جل را سوگند دهد ، خداوند ، دعايش را اجابت مى كند ، يا اگر كسى را نفرين كند ، خداوند ، او را يارى مى بخشد . هرگاه با او نجوا كند ، خداوند [نجوايش را] مى شنود ، و هرگاه بخواندش ، پاسخش مى دهد [و دعايش را مستجاب مى كند] .

صفحه از 170