ایمان - صفحه 153

۱۹۸.الكافىـ به نقل از عيسى شلقان ـ :نشسته بودم كه كاظم عليه السلام در حالى كه برّه اى با خود داشت ، بر من گذشت . گفتم : اى پسر! چرا پدرت [امام صادق] چنين مى كند ؟ ما را به چيزى فرمان مى دهد و سپس از آن ، بازمان مى دارد . به ما دستور مى دهد كه ابو الخطّاب را دوست بداريم و سپس دستور مى دهد كه او را لعنت كنيم و از او بيزارى بجوييم؟
او كه نوجوانى بيش نبود ، فرمود : «خداوند ، عدّه اى را براى ايمان آفريد و ايمانشان زايل ناشدنى است ، و عدّه اى را براى كفر آفريد و كفرشان زايل ناشدنى است . در اين ميان هم ، عدّه اى را آفريد و ايمان را به آنان عاريت داد كه ايشان را عاريت داده شدگان نامند و هر گاه [خداوند] بخواهد ، ايمانشان را از آنها مى گيرد . ابو الخطّاب ، از كسانى است كه ايمانش عاريتى بود» .
من خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم و آنچه را به [فرزندش] كاظم عليه السلام گفته بودم و پاسخى را كه او به من داده بود ، به آگاهى ايشان رسانيدم . امام صادق عليه السلام فرمود : «او از تبار نبوّت است» . ۱

۱۹۹.تفسير العيّاشىـ به نقل از احمد بن محمّد ـ :امام رضا عليه السلام در [محلّه] بنى زُرَيق ، مقابل من ايستاد و با صداى بلند به من فرمود : «اى احمد!» .
گفتم : بله آقا !
فرمود : «چون پيامبر خدا از دنيا رفت ، مردم كوشيدند تا نور خدا را خاموش كنند ؛ امّا خداوند خواست كه نور خويش را با امير مؤمنان استمرار بخشد . هنگامى هم كه [پدرم ]كاظم عليه السلام از دنيا رفت ، پسر ابو حمزه ۲ و طرفدارانش كوشيدند تا نور خدا را خاموش كنند ؛ امّا خداوند خواست كه نور خود را همچنان روشن بدارد .
پيروان حق ، چنين اند كه هر گاه كسى به آنان بپيوندد ، از پيوستن او خوش حال مى شوند ؛ ولى هر گاه كسى از آنان جدا شود ، از رفتنش بى تابى نمى كنند ؛ چرا كه به حقّانيت خود ، يقين دارند .
امّا اهل باطل ، هر گاه كسى به آنها بپيوندد ، خوش حال مى شوند و هر گاه كسى از آنان جدا شود ، از رفتنش ناراحت مى شوند و اين از آن روست كه در حقّانيت خويش شك دارند . خداوند مى فرمايد : «پس قرارگاهى است و سپردگاهى» » .
امام صادق عليه السلام [پس از قرائت اين آيه] فرمود : «قرار گرفته ، به معناى [ايمان ]پايدار است و سپرده ، به معناى عاريتى» .

ر . ك : عنوان بعدى (عوامل پايدارى ايمان) .

1.علّامه مجلسى رحمه الله در باره اين عبارت مى گويد : يعنى آنچه او گفت ، از سرچشمه نبوّت نشئت گرفته است و يا : او شاخه اى از درخت نبوّت و رسالت است .

2.على بن ابى حمزه سالم بطائنى ، واقفى مذهب بود ؛ يعنى پس از شهادت امام كاظم عليه السلام ، امامت امام رضا عليه السلام را نپذيرفت ، در حالى كه پيش از آن، از اصحاب امام كاظم عليه السلام به شمار مى آمد . وى گروهى را نيز در اين باره ، به ترديد انداخت و يا با خود همراه كرد . از اين رو ، در نكوهش او ، احاديث بسيارى رسيده است .

صفحه از 436