انسان - صفحه 4

انسان ، به سخنى از ابن عبّاس استناد مى كند و مى گويد :
و رُوِىَ عَن ابنِ عَبّاسٍ أنَّهُ قالَ : إنَّما سُمِّىَ الإِنسانُ إنسانا لِأَنَّهُ عَهِدَ إلَيهِ فَنَسِىَ ، قالَ أبو مَنصورٍ : إذا كانَ الإِنسانُ فِى الأَصلِ إنسِيانٌ ، فَهُوَ اِفعِلانٌ مِنَ النِّسْيانِ ، وَ قَولُ ابنِ عَبّاسٍ حُجَّةٌ قَوِيَّةٌ لَهُ .۱
از ابن عبّاس نقل است كه گفته: انسان ناميده شدن انسان، از اين روست كه عهدى داشته و فراموش كرده است. ابو منصور ، گفته است: اگر اصل انسان، انسيان باشد، از فِعلان و از مادّه «نسيان» مشتق شده و گفته ابن عبّاس ، دليل محكمى براى آن است.
گفتنى است كه از امام صادق عليه السلام نيز روايت شده كه مى فرمايد :
سُمِّىَ الإِنسانُ إنساناً لِأَنَّهُ يَنسى ، وَ قالَ اللّهُ عز و جل :«وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِىَ»۲.۳
انسان ، «انسان» ناميده شده، چون فراموش مى كند . و خداوند عز و جل فرموده است:«پيش تر ، با آدم عهد بستيم، و او فراموش كرد».
برخى ، دو كلمه «ايناس» و «نَوْس» را نيز مبدأ اشتقاق انسان دانسته اند . واژه نخست ، به معناى «ادراك و علم و احساس» و دومى به معناى «تحرّك» است . ۴
چنانچه واژه انسان را مشتق از «اُنس» بدانيم ، وجه تسميه اش آن است كه رونق ، زيبايى و الفت در زمين ، تنها با وجود او حاصل مى شود ، ۵ يا آن كه حيات انسان ، بدون اُنس با ديگران ، تأمين نمى گردد . از اين رو ، گفته مى شود : انسان «مدنىٌّ

1.لسان العرب : ج ۶ ص ۱۱ .

2.طه : آيه ۱۱۵ .

3.ر . ك : ص ۱۶۸ ح ۱۵۰ .

4.دائرة المعارف قرآن كريم : ج ۴ ص ۴۸۱ (به نقل از بصائر ذوى التمييز : ج ۲ ص ۳۲ و تفسير سورة والعصر : ج ۲ ص ۱۰) . گفتنى است كه هيچ يك از منابع معتبر لغت ، اين نظريه را تأييد نكرده اند .

5.دائرة المعارف قرآن كريم : ج ۴ ص ۴۸۱ (به نقل از المخصّص : ص ۱۶) .

صفحه از 210