انسان - صفحه 81

۶۸.امام باقر عليه السلامـ در باره اين سخن خداوند متعال :«و آنها را بر بسيارى از آفريده هاى خود ، برترىِ آشكار داديم»ـ :همه جانداران ، ناايستا آفريده شده اند ، بجز انسان كه ايستا آفريده شده است .

۶۹.امام هادى عليه السلامـ در نامه ايشان در پاسخ اهل جبر و تفويض ـ :سخن در اين باره را با گفته [امام] صادق عليه السلام آغاز مى كنيم كه فرمود : «نه جبر است و نه تفويض ؛ بلكه مقامى (چيزى) است ميان اين دو ، و آن ، عبارت است از : سلامت آفرينش ، باز بودن راه ، مهلت داشتن در وقت ، توشه داشتن مانند دارا بودن مركب ، و علّت برانگيزنده فاعل بر فعلش ... » .
اينها پنج چيزند كه [امام] صادق عليه السلام همه امتيازات را در آنها جمع كرده است و هر گاه بنده ، يكى از اينها را كم داشته باشد ، بر حَسَب آن ، تكليف از او بر كنار است .
پس [امام] صادق عليه السلام اصلى را كه مردم بايد در پى شناخت آن باشند ، خبر داده است ... و من ، به خواست خدا ، اين پنج چيز را با شواهدى از قرآن و بيان ، توضيح مى دهم :
توضيح «سلامت آفرينش» : سخن [امام] صادق عليه السلام ، معنايش برخوردارى انسان از آفرينش كامل و حواسّ كامل و ثبات عقل و تشخيص ، و زبان گوياست . و اين است معناى سخن خداوند كه : «ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا بر نشانديم . و از پاكيزه ها به ايشان روزى داديم و آنان را بر بسيارى از آفريده هاى خود ، برترىِ آشكار داديم» . خداوند عز و جل خبر داده است كه آدميان را به واسطه تشخيص خِرد و گويايى ، بر ديگر آفريدگانش از چارپايان و درندگان و آبزيان و پرندگان و هر جنبنده اى كه حواسّ آدميان آن را درك مى كند ، برترى داده است ، و اين ، سخن اوست كه : «هر آينه ، انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم» . و سخن اوست كه : «اى انسان ! چه چيز ، تو را بر پروردگار بزرگوارت ، گستاخ كرده است ؛ همان كس كه تو را آفريد ، [اندام] تو را درست كرد و [آن گاه ]تو را سامان بخشيد و به هر صورتى كه خواست ، تو را تركيب كرد ؟» ، و در آيات بسيار [ديگرى] .
پس نخستين نعمتى كه خدا به انسان بخشيد ، خِرد سالم بود و به واسطه كمال خِرد و بيان روشن ، او را بر بسيارى از آفريدگانش برترى داد ؛ چرا كه هر جنبنده اى بر پهنه زمين به حواسّ خود متّكى است و ذاتى كامل دارد ؛ امّا آدميان را به سبب گويايى (قوّه ناطقه) بر ديگر آفريدگان كه [تنها ]با حواسّ خود ادراك مى كنند ، برترى بخشيد . و براى همين قوّه ناطقه است كه خداوند ، آدميزاد را بر ديگر آفريدگان ، مسلّط كرد تا بدان جا كه امر و نهى كننده گشته است و ديگران ، مسخّر اويند ، چنان كه خداوند فرمود : «اين گونه آنها (بهايم) را براى شما رام كرد تا خدا را به [پاس] آن كه شما را هدايت نمود ، به بزرگى ياد كنيد» و فرمود : «و او كسى است كه دريا را مسخّر گردانيد تا از آن ، گوشت تازه بخوريد و پيرايه اى كه آن را مى پوشيد ، از آن بيرون آوريد» و فرمود : «چارپايان را براى شما آفريد . در آنها براى شما [وسيله] گرمى و سودهايى است و از آنها مى خوريد . و در آنها براى شما زيبايى است ، آن گاه كه [آنها را] از چراگاه بر مى گردانيد و هنگامى كه به چراگاه مى بريد ، و بارهاى شما را به شهرى مى برند كه جز با مشقّت بدن ها نمى توانستيد بدان برسيد» .
پس بدين سبب ، خداوند ، انسان را به پيروى از فرمانش و به طاعتش فرا خواند ؛ چرا كه به واسطه خلقت درست و كامل او و كمال نطق و شناختى كه به او داد ، وى را امتياز بخشيد ، و قبل از آن ، به آدميان ، توان انجام دادن تكاليف بندگى را بخشيد ، آن جا كه مى فرمايد : «پس تا مى توانيد ، از خدا پروا كنيد و بشنويد و فرمان ببريد» و مى فرمايد : «خدا ، بر هيچ كس ، جز به اندازه توانش تكليف نمى كند» و مى فرمايد : «خدا ، بر هيچ كس ، جز [به قدر] آنچه به او داده است ، تكليف نمى كند» ، و در بسيارى آيات [ديگر] .
بنا بر اين ، هر گاه يكى از حواسّ بنده را از او بگيرد ، كار [و تكليف مرتبط با ]آن اندام حسّى را از او بر مى دارد . براى مثال مى فرمايد : «بر نابينا ايرادى نيست ، و بر لَنگ ، ايرادى نيست» تا پايان آيه . پس ، از كسى كه اين اوصاف را داشته باشد ، وظيفه جهاد و همه كارهايى را كه جز با اين اندام ها انجام نمى پذيرد ، برداشته است . همچنين حج و زكات را بر توانگر ، واجب فرموده ـ چون استطاعت (توان) آنها را به او داده است ـ و بر تهى دست ، حج و زكاتى واجب نكرده است . مى فرمايد : «براى خدا ، حجّ آن خانه ، بر عهده مردم است ؛ [البتّه بر ]كسى كه توان رفتن به آن را داشته باشد» ، و در باره ظِهار ۱ مى فرمايد : «و [بر] كسانى كه زنانشان را ظَهار مى كنند ، سپس از آنچه گفته اند ، پشيمان مى شوند ، آزاد كردن بنده اى است» تا آن جا كه مى فرمايد : «و هر كه نتواند [بنده آزاد كند] ، بايد شصت بينوا را خوراك دهد» . همه اينها دليل بر آن است كه خداوند ـ تبارك و تعالى ـ ، بندگانش را مكلّف نساخته ، مگر به چيزى كه توان انجام دادن آن را بديشان داده است و آنها را نهى كرده از مثل اينها [كه در اين آيه ياد شده اند] . اين است معناى درست آفرينش .

1.ظِهار ، به معناى آن است كه مرد با گفتن : «أنتِ عَلَىَّ كَظَهرِ اُمِّى» به همسر خود، او را بر خود حرام نمايد . در اين صورت ، و تا زمانى كه كفّاره ندهد ، همسرش بر او حلال نمى گردد (ر . ك : مجمع البحرين : ج ۲ ص ۱۱۴۸ مادّه «ظهر») .

صفحه از 210