اهل بيت عليهم السلام - صفحه 215

3 . مسجد خَيف

۲۱۰.تفسير القمّى:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در حجّة الوداع در مسجد خَيف فرمود: «من پيش از شما مى روم و شما در كنار حوض [كوثر] ، بر من وارد مى شويد؛ حوضى كه پهنايش از بُصرى ۱ تا صنعاست، ۲ و در آن ، جام هايى سيمين به شمار ستارگان وجود دارد. بدانيد كه من در باره دو چيز گران سنگ ، از شما خواهم پرسيد».
گفتند: اى پيامبر خدا! دو چيز گران سنگ چيست؟
فرمود: «كتاب خدا كه گران سنگِ بزرگ تر است. يك طرف آن در دست خداست و طرف ديگرش در دست شما. پس بدان چنگ زنيد تا هرگز گم راه نشويد و هيچ گاه نلغزيد. و گران سنگ كوچك تر ، عترت من ، يعنى اهل بيت من اند. خداوند لطيف و آگاه ، به من خبر داد كه اين دو ، هرگز از يكديگر جدا نمى شوند تا آن كه در كنار حوض بر من وارد شوند. آن دو ، به سان اين دو انگشت من اند» و دو انگشت نشانه اش را كنار هم قرار داد . سپس انگشت نشانه و ميانه اش را كنار هم نهاد [و فرمود:] «كه يكى بر ديگرى فزونى دارد».

۲۱۱.الإقبالـ در بيان رخدادهاى حجّة الوداع ـ :چون آخرين روز از روزهاى تشريق ۳ شد، خداوند، سوره «إِذَا جَآءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» را تا آخر آن بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرو فرستاد. پيامبر فرمود: «خبرِ درگذشتم ، به من داده شد».
پس به سوى مسجد خيف رفت و وارد مسجد شد و مردم را بانگ زد كه جمع شوند. مردم ، گرد آمدند. پيامبر صلى الله عليه و آله حمد و ثناى الهى را به جاى آورد و به سخنرانى
پرداخت و در آن فرمود: «اى مردم! من دو چيز گران سنگ در ميان شما بر جاى مى گذارم: گران سنگ بزرگ تر ، كتاب خداست كه يك سوى آن در دست خداوند عز و جلاست و سوى ديگرش در دست شما. پس بدان چنگ زنيد. و گران سنگ كوچك تر ، عترت من، يعنى اهل بيت من اند. خداى لطيف و آگاه ، مرا خبر داد كه اين دو ، هيچ گاه از يكديگر جدا نخواهند شد تا در كنار حوض كوثر ، بر من وارد شوند. آن دو ، به سان اين دو انگشت من اند» و دو انگشت نشانه اش را به هم چسباند . سپس انگشت نشانه و ميانه اش را به هم چسباند [و فرمود: ]«نمى گويم همانند اين دو هستند كه اين بر اين فزونى دارد».

1.دو بُصرى داريم: يكى در شام و از توابع دمشق است، و ديگرى از روستاهاى بغداد كه نزديك عُكبراء قرار دارد (معجم البلدان: ج ۱ ص ۴۴۱).

2.صنعا، قصبه اى است در يمن و از نيكوترين شهرهاى آن است (معجم البلدان: ج ۳ ص ۴۲۶).

3.ايّام التشريق ، سه روزِ پس از عيد قربان است. از آن روى آنها را بدين نام خوانده اند كه در اين سه روز ، گوشت [قربانى] را «تشريق» يعنى قطعه قطعه مى كنند و در آفتاب پهن مى كنند تا بخشكد (النهاية: ج ۲ ص ۴۶۴ مادّه «شرق»).

صفحه از 343