اهل بيت عليهم السلام - صفحه 40

دلايل سست بودن اين گزارش، فراوان است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
1 . اين متن در هيچ يك از كتب معتبر فَريقَين (شيعه و اهل سنّت) وجود ندارد، حتّى كتاب هايى همچون بحار الأنواركه هدف آنها جمع آورى احاديث منسوب به اهل بيت عليهم السلام بوده است.
مرحوم محدّث قمى در كتاب منتهى الآمال ، پس از اين كه حديث كسا را علَى الاُصول از احاديث متواتر معرّفى مى كند ؛ امّا حديث كساى معروف را فقط مبتنى بر كتاب منتخب طُرَيحى مى داند و در باره آن مى نويسد:
اما حديث كسا كه در زمان ما شايع است، به اين كيفيت، در كتب معتبره معروفه و اصول حديث و مجامع مُتقنه محدّثان ديده نشده و مى توان گفت از خصايص كتاب منتخب ۱ است. ۲
2 . تا آن جا كه ما مى دانيم و همان طور كه محدّث قمى اشاره كرده، نخستين كتابى كه اين متن را (البتّه بدون ذكر هيچ سندى) نقل كرده است، كتاب المنتخب طُرَيحى است ۳ و اين، بدان معناست كه از صدر اسلام تا حدود هزار سال بعد، اين متن ، در منابع حديثى ديده نشده است. ۴

1.محقّق گران قدر ، حجّة الإسلام و المسلمين مرحوم على دوانى در ضمن شرح حال محدّث قمى در كتاب مفاخر اسلام چنين آورده است : پس از انتشار كتاب مفاتيح الجنان و استقبال مردم از آن و كمياب شدن آن ، مرحوم شيخ عبّاس قمى اطّلاع مى يابد كه شيخ ابراهيم كُتُبى ، از كتاب فروشان نجف اشرف ، دست اندر كار چاپ مفاتيح است تا از بازار گرم و پررونق آن بهره ببرد . به وى مى گويد : «تو كه مى خواستى در نجف، مفاتيح را چاپ كنى ، به من مى گفتى تا عربى آن را بدهم چاپ كنى» . شيخ ابراهيم مى گويد : «داده ام ميرزا احمد زنجانى كاتب بنويسد و گذشته است» . قدرى از آن را هم مى دهد و ايشان مى بيند . محدّث قمى ، سپس به لبنان و شهر بعلبك مى رود تا تابستان را ـ كه هواى نجف بسيار گرم بوده ـ به خاطر تنگى نفس در آن جا باشد. پس از بازگشت ، مى بيند كتاب ، چاپ شده است و در آخر آن ، از زبان وى نوشته اند : «مطالبى را به كتاب افزودم و از جمله حديث كسا را آوردم، و از اوّل تا آخر آن را هم ديده ام»، بعد هم نوشته است : «عبّاس بن محمّدرضا القمّى»! حاج شيخ عبّاس ، فوق العاده ناراحت مى شود و سخت به شيخ ابراهيم (بانى چاپ) و ميرزا احمد زنجانى (كاتب) ، اعتراض مى كند كه : اينها چيست كه از زبان من نوشته و چاپ كرده ايد؟ كِى من به شما گفته ام از اوّل تا آخر آن را خوانده ام؟ و چه حقّى داشتيد؟ ... من كه اينها را لازم نمى دانستم، متوجّه بوده ام . مثلاً حديث كسا را من در سندش ترديد دارم و به همين جهت در مفاتيح نياوردم . به ميرزا احمد زنجانى كاتب هم مى گويد : من اين همه به تو كمك كردم، دادم سفينة البحار را بنويسى و تو با اين كتاب من چنين كردى؟ ... شيخ ابراهيم مى گويد : گذشته است . ما خرجى كرده ايم و كتاب ، چاپ شده است (مفاخر اسلام : ج ۱۱ ص ۲۸۱) .

2.رجال النجاشي ، ص ۳۵۳ ، الرقم ۹۴۷ .

3.مشيخه من لا يحضره الفقيه ، ج ۴ ، ص ۶ ، ۱۲۷ ، ۱۳۰ .

4.المنتخب فى المراثى و الخُطب، اثر فخر الدين محمّد بن على نجفى (م ۱۰۸۵ ق) معروف به شيخ طُريحى، متولّد نجف است. مرحوم شيخ عبّاس قمى، در نقلى در باره اين كتاب، آورده است: «شيخ طريحى... در كتاب منتخب، مسامحات بسيارى نموده كه بر اهل بصيرت و اطّلاع، پوشيده نيست» (منتهى الآمال، شيخ عبّاس قمى، قم: هجرت، ۱۳۷۳ ش: ج ۱ ص ۸۷۳).

صفحه از 343