برکت - صفحه 33

۳۱.الأمالى ، طوسىـ به نقل از داوود بن كثير رَقّى ـ :نزد امام صادق عليه السلام نشسته بودم. امام عليه السلام از پيش خود، چنين سخن آغاز كرد: «اى داوود! روز پنجشنبه ، كارهاى شما بر من عرضه شد. در ميان كارهاى تو كه بر من عرضه شد، صله رحمِ تو نسبت به فلان پسر عمويت بود كه مرا خوش حال ساخت. مى دانم كه صله رحمِ تو نسبت به او، به فناى عمر او و سر رسيدن اجلش شتاب بيشترى مى بخشد» .
پسرعمويى داشتم كه دشمن امام عليه السلام ، ناصبى و خبيث بود. خبردار شدم كه وضع او و خانواده اش خوب نيست. لذا پيش از آن كه به سوى مكّه روانه شوم، براى او خرجى حواله كردم. چون به مدينه رسيدم، امام صادق عليه السلام آن را به من خبر داد .

۳۲.الاختصاصـ به نقل از على بن حمزه ـ :موسى بن جعفر عليه السلام به يعقوب فرمود : «... امّا برادرت، در مسافرتش ، پيش از آن كه به خانواده اش برسد، مى ميرد و تو هم از كار خود، پشيمان خواهى شد؛ چرا كه شما رابطه خويش را از هم بريده ايد . پس عمرتان كوتاه شده است».
آن مرد پرسيد: اجل من ، كِى است؟
فرمود: «اجل تو ، فرا رسيده بود، تا آن كه به عمّه ات خيرى رساندى. خداوند هم عمر تو را بيست سال افزود و اجلت را به تأخير انداخت».

ر . ك : ص 429 (اعمالى كه موجب بركت است / صله رحم) .

صفحه از 205