برکت 2 - صفحه 43

۴۸۰.الخرائج و الجرائحـ به نقل از جعيل اشجعى ـ :در يكى از غزوات ، همراه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بودم . [به من ]فرمود : «اى صاحب اسب! حركت كن و بشتاب» .
گفتم : اى پيامبر خدا! لاغر و ناتوان است .
ايشان با شلّاقى كه در دست داشت ، آهسته بر آن زد و گفت : «خدايا! او را در اين اسب ، بركت بده» .
ديدم كه نمى توانم سر او را مهار كنم تا از ديگران جلو نزند، و از زاد و ولد آن ، دوازده هزار كسب كردم.

صفحه از 82