۷۸.الكافىـ به نقل از منصور بن حازِم ـ :به امام صادق عليه السلام گفتم : خدا ، بزرگ تر و ارجمندتر از آن است كه به واسطه مخلوقش شناخته شود ؛ بلكه مخلوق ، به خدا شناخته مى شود .
فرمود : «درست است» .
گفتم : كسى كه بداند پروردگارى دارد ، لازم است بداند كه براى آن پروردگار ، خشنودى و ناخشنودى اى است و اين خشنودى و ناخشنودى او ، دانسته نمى شود ، مگر از طريق وحى يا پيامبر ، و كسى كه به خودِ او وحى نمى شود ، لازم است تا در جستجوى پيامبران بر آيد ؛ و چون ايشان را يافت ، در مى يابد كه آنان ، حجّت هستند و اطاعتشان ، واجب است .
من به مردم (مخالفان) گفتم : آيا شما مى دانيد [و معتقديد] كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، حجّت خدا بر خلقش بود؟ آنها گفتند : آرى . گفتم : پس هنگامى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رفت ، چه كسى حجّت بر خلقش بود؟ گفتند : قرآن . من در قرآن نگريستم و ديدم كه مُرجئى و قَدَرى و [حتّى] زنديق كه به آن ايمان ندارد ، براى چيره آمدن بر افراد در مجادله اش ، به قرآن استدلال مى كند . پس دريافتم كه قرآن ، حجّت نيست ، مگر با متولّى ، و آنچه آن متولّى در باره قرآن بگويد ، همان درست است . پس به آنها گفتم : متولّىِ قرآن كيست؟
گفتند : ابن مسعود ، قرآن را مى دانست . عمر هم مى دانست . حُذَيفه هم مى دانست . گفتم : همه آن را [مى دانستند]؟ گفتند : نه . پس من هيچ كس را نيافتم كه گفته شود : «او ، همه قرآن را مى داند» ، مگر على عليه السلام . هر گاه مسئله اى ميان مردم به وجود مى آمد ، اين (ابن مسعود) مى گفت : «نمى دانم» و اين (عمر) مى گفت : «نمى دانم» و اين (حُذَيفه) مى گفت : «نمى دانم» . اين (على عليه السلام ) مى فرمود : «مى دانم» . پس گواهى مى دهم كه على ، متولّى قرآن بود و اطاعت از او ، واجب است و بعد از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، او حجّت بر مردم بود و هر چه او در باره قرآن گفته ، همان درست است .
امام صادق عليه السلام فرمود : «رحمت خدا بر تو باد !» .