بصیرت - صفحه 35

۳۲.امام على عليه السلام :من و شما ، در حقيقت ، بندگان زرخريد پروردگارى هستيم كه جز او پروردگارى نيست . او چنان اختيارى از ما دارد كه ما خود ، از خويش نداريم و ما را از وضعيتى كه در آن قرار داشتيم ، به آنچه مصلحت ما در آن است ، بيرون بُرد ، گم راهىِ ما را به هدايتْ تبديل كرد و ما را كه كور[دل] بوديم ، بينايى بخشيد .

۳۳.امام زين العابدين عليه السلامـ در «مناجات اِنجيليه» ـ :بار خدايا! به ياد تو پناه مى برم و چنگ مى زنم و خويشتن را در سايه رُكن تو در مى آورم و از نيروى تو ، حمايت و يارى مى طلبم و از نور تو ، راه نمايى و بصيرت مى خواهم ... .
سَرور من! اگر نور تو نبود ، راه نما را نمى ديدم ، و اگر بينش بخشى تو نبود ، راه را گُم مى كردم ، و اگر معرّفى تو به پذيرش نبود ، راه نمى بُردم ، و اگر توفيق دِهى تو نبود ، به شناخت تأويل [و معانى قرآن] ، هدايت نمى شدم .

۳۴.امام صادق عليه السلام :هر گاه خداوند ، خير بنده اى را اراده كند ، او را نسبت به دنيا ، بى رغبت مى گردانَد و در دين ، دانايش مى كند و عيب هايش را به او مى نمايانَد . به هر كس اين چيزها داده شود ، خيرِ دنيا و آخرت ، داده شده است .

۳۵.امام كاظم عليه السلامـ در نامه اى كه از زندان ، به على بن سُوَيد نوشت ـ :سپاس ، خداى والا و بزرگى را كه از بزرگى و نور او ، دل هاى مؤمنانْ بينا شد و به سبب همين بزرگى و نور اوست كه نادانان ، با وى دشمنى كردند و به واسطه بزرگى و نور او ، هر آن كس كه در آسمان ها و در زمين است ، با كارهاى گونه گون و آيين ها و باورهاى ناهمگون ، در صدد نزديك شدن به او بر آمدند . پس برخى ، درست رفتند و برخى ، خطا نمودند . برخى ، گم راه شدند و برخى ، ره يافتند . برخى ، شنوا شدند و برخى ، كَر گشتند . برخى بينا شدند و برخى ، كور و سرگردان ماندند .

صفحه از 116