کینه (نفرت) - صفحه 33

۲۶.امام صادق عليه السلامـ در پاسخ اين اشكال ابن ابى العوجا كه : چرا خداوند بر بندگانش آشكار نمى شود و خود را از آنان ، در پرده داشته است ؟ ـ :واى بر تو! كسى كه قدرتش را در وجود تو نشانت داده ، چگونه خود را از تو پوشيده داشته است ؟! نبودى ، تو را به وجود آورد . خُرد بودى ، بزرگت كرد . ناتوان بودى ، توانايت گردانيد . بعد از توانا شدنت ، ناتوانت مى سازد . تن درست هستى ، بيمارت مى كند . بيمار هستى ، تن درستت مى كند . خشم مى گيرى ، خشنودت مى گردانَد . خشنود و آرامى ، خشمگينت مى سازد . شاد هستى ، اندوهگينت مى گردانَد و اندوهگينى ، شادت مى سازد . نفرت دارى ، محبّت به تو مى بخشد . محبّت دارى ، [ كينه و ] و دشمنى ، در تو پديد مى آورَد . [اين حالات متضاد و گوناگون كه به تو دست مى دهد ، همه آشكارا ، نشان از وجود او دارد] .

۲۷.الاُصول الستّة عشرـ به نقل از زيد ـ :به امام كاظم عليه السلام گفتم : دوستى از دوستان [و شيعيان] شما ، عارف [و مؤمن به حق و ولايت شما] است ؛ امّا شراب مى خورد و مرتكب گناهان مهلك مى شود . از او برائت بجوييم ؟
فرمود : «از كردارش برائت بجوييد ؛ امّا از خودش برائت نجوييد . خودش را دوست بداريد ؛ امّا كردارش را دشمن بداريد» .

صفحه از 51