کینه 2 - صفحه 60

ج ـ تَجَنُّبُ هَجرِ المُؤمِنِ ۱

۱۵۳.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :أيُّما مُسلِمَينِ تَهاجَرا فَمَكَثا ثَلاثا لا يَصطَلِحانِ ، إلّا كانا خارِجَينِ مِنَ الإِسلامِ ، ولَم يَكُن بَينَهُما وِلايَةٌ ، فَأَيُّهُما سَبَقَ إلى كَلامِ أخيهِ ، كانَ السّابِقَ إلَى الجَنَّةِ يَومَ الحِسابِ . ۲

1.محقّق اردبيلى ، در مجمع الفائدة و البرهان (ج ۱۲ ص ۳۴۴ ـ ۳۴۶) مى گويد : همچنين ، حرمت قهر كردن ، بدون آن كه از سرِ بغض و خشم و كدورت و سرسنگينى ـ كه از نظر او به همان معناى بغض است ـ ، باشد ، معلوم نيست ؛ اگر چه اخبار فراوانى رسيده است كه بر تحريم آن به شكل مبالغه آميز ، دلالت دارند ، به طوى كه از آنها گناه كبيره بودنِ قهر و بلكه شديدتر از آن ، فهميده مى شود ؛ امّا ظاهرا بايد اين اخبار را تأويل كرد ؛ زيرا علماى شيعه معتقدند كه معلوم نيست مطلقِ قهر و دورى كردن ، حرام باشد ؛ زيرا اوّلاً در بين افراد صالح و پرهيزگار و بلكه پيامبران و اولياى اين امر ، ديده مى شود . ثانيا عمل به آن ، ناممكن است ؛ زيرا مؤمنان فراوان اند و اگر قهر و دورى كردن هر يك آنان حرام باشد ، پس نبايد به كارى جز ديد و بازديد بپردازند و تنها اندكى از آنان به اين كار مى پردازند . آرى ! در باره مذموم و جايز نبودن قهر و دورى از يكديگر ، روايتْ فراوان است ؛ امّا شايد بتوان آنها را بر قهر و دورى كردن به سبب خشم و بغض و دشمنى حمل كرد ؛ مانند روايت صحيح هشام بن حكم كه از امام صادق عليه السلام ... نقل كرده كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «قهر كردن بيش از سه روز ، روا نيست» . مؤيّد آنچه گفتيم ، اين است كه در بيشتر آنها به اين مطلب ، اشاره شده است ؛ مانند روايت احمد بن محمّد بن خالد كه مى گويد : در وصيّت مفضّل آمده است : از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «هيچ گاه دو مرد با حالت قهر از يكديگر جدا نمى شوند ، مگر اين كه يكى از آن دو ، سزامند بيزارى و لعنت است . شايد هم هر دوى آنها سزاوار آن باشند» . مُعَتِب به ايشان گفت : خدا ، مرا فدايت كند ! ستمكار [و مقصّر] ، درست ؛ امّا ستم ديده (بى گناه) چرا؟ فرمود : « چون او برادرش را به پيوند و آشتى با خود ، فرا نمى خواند و از سخن او چشم نمى پوشد . از پدرم [باقر] عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : هر گاه دو نفر با هم نزاع كردند ويكى از آن دو بر ديگرى چيره آمد ، بايد ستم ديده ، نزد آن ديگرى برود و به او بگويد : برادرم! من ستمكار [و مقصّر] هستم تا قهر و جدايى ميان آن دو از بين برود ؛ زيرا خداوند ـ تبارك و تعالى ـ ، داورى دادگر است و حقّ ستم ديده را از ستمكار مى ستانَد » .

2.الكافي : ج ۲ ص ۳۴۵ ح ۵ ، مصادقة الإخوان : ص ۱۵۳ ح ۱ ، منية المريد : ص ۳۲۵ كلّها عن داوود بن كثير عن الإمام الصادق عن أبيه عليهماالسلام، إرشاد القلوب : ص۱۷۸ نحوه، بحارالأنوار : ج۷۵ ص۱۸۶ ح۵ .

صفحه از 68