اشک ریختن (بکاء) - صفحه 171

۲۶۹.روضة الواعظين :روايت شده است كه فاطمه عليهاالسلام پس از درگذشت پيامبر صلى الله عليه و آله ، از مصيبت مرگ ايشان ، پيوسته دستار بسته بود و جسمش روز به روز ، نحيف تر مى شد و از هم مى پاشيد ، و هميشه ناراحت و غم زده و اندوهگين و رنجور و افسرده و گرفته و گريان و دل سوخته بود ، و ساعت به ساعت از هوش مى رفت و هر ساعت و هر زمان به ياد پيامبر صلى الله عليه و آله و به ياد ساعات و لحظاتى مى افتاد كه نزد ايشان مى رفت و بر غَمَش افزوده مى شد .
او گاه به حسن و گاه به حسين كه در برابرش بودند ، مى نگريست و مى فرمود : «كجاست پدرتان كه شما را نوازش مى كرد و بارها شما را بر دوش خود مى نشاند و بغل مى كرد ؟ كجاست پدرتان كه بيش از هر كس ، شما را دوست مى داشت ، آن قدر كه نمى گذاشت روى زمين راه برويد ؟ ما از خداييم و به سوى خدا باز مى گرديم» .

صفحه از 262