اشک ریختن (بکاء) - صفحه 205

۳۰۴.صحيح مسلمـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ :پدرم در روز اُحد كشته شد . من ، پارچه را از صورتش كنار مى زدم و گريه مى كردم و ديگران مرا از اين كار نهى كردند؛ ولى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مرا نهى نمى كرد .
فاطمه دختر عمرو نيز براى پدرش مى گريست . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «بر او گريه كنى يا نكنى ، فرشتگان ، همچنان با بال هاى خود بر او سايه انداخته بودند تا اين كه او را [براى دفن] از زمين ، بلند كرديد» .

۳۰۵.سنن النسائىـ به نقل از ابو هريره ـ :يك نفر از خاندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در گذشت . زنان جمع شدند و بر او گريستند . عمر برخاست و آنها را از گريستن نهى مى كرد و پراكنده مى نمود . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «رهايشان كن ، اى عمر! چشم ، اشك مى ريزد و دل ، داغدار است و داغشان تازه است» .

۳۰۶.سنن أبى داوودـ به نقل از هشام بن عروه ، از پدرش ـ :ابن عمر گفت : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «ميّت با گريه خانواده اش بر او ، عذاب (/ اذيّت) مى شود» .
اين مطلب به عايشه گفته شد . گفت : او (ابن عمر) اشتباه كرده است ؛ بلكه [ماجرا از اين قرار است كه ]پيامبر صلى الله عليه و آله بر قبرى گذشت و فرمود : «صاحب اين [قبر] عذاب مى شود و خانواده اش [بى خبر از اين موضوع] بر او گريه مى كنند» . عايشه سپس اين آيه را خواند : «هيچ باربردارى بارِ [گناهِ] ديگرى را بر نمى دارد» .

صفحه از 262