تبليغ - صفحه 209

۲۶۹.امام على عليه السلام :ياد خدا ، شايستگانى دارد كه به جاى دنيا ذكر را دنبال مى كنند ، و تجارت يا خريد و فروش ، آنان را مشغول نمى سازد . با ذكر خدا ، روزگار را سپرى مى كنند ، و در گوش غافلان ، آواز ترك مُحرّمات الهى را ندا مى دهند ، و به انصاف ، فرمان مى دهند و خود ، بِدان عمل مى كنند ، و از منكر ، نهى مى كنند و خود از آن ، اجتناب مى نمايند .

۲۷۰.امام على عليه السلام :اندرزى كه گوش از آن سنگينى نمى كند و هيچ سودى با آن هم سنگ نيست ، اندرزى است كه زبان گفتار ، از آن خاموش است و زبان عمل ، به آن گوياست .

۲۷۱.امام على عليه السلامـ در وصيّت خود ، آن هنگام كه ضربت خورد ـ :من براى شما همسايه اى بودم كه پيكرم چند روزى در كنار شما بود و به زودى ، پيكر بى جان مرا تشييع خواهيد كرد ؛ پيكرى كه حركت داشته و آرام گرفته و سخن مى گفته و ديگر خاموش گشته است . اين آرام گرفتنم و ديده فرو بستنم و از حركت افتادن اعضايم ، شما را اندرز دهد ، كه البته اين براى شما اندرزگوتر از گوينده سخنور است .

۲۷۲.امام على عليه السلام :اى مردم ! سوگند به خدا ، من شما را به اطاعتى تشويق نكردم ، مگر آن كه خود به آن از شما پيشى گرفتم ، و از معصيتى نهى نكردم ، مگر آن كه پيش از شما ، خود از آن ، پرهيز نمودم .

۲۷۳.امام على عليه السلامـ در توصيف پرهيزگاران ـ :جامه هاى شهوات را از خود بر كَنده ، و از تمام اندوه ها خود را رهانيده ، جز يك اندوه كه خود را تنها به آن مشغول ساخته است . بدين ترتيب ، از صفت كوردلى و شريك بودن با هواپرستان ، فاصله گرفته است ، و به كليدهاى باب هدايت ، و قفل هاى باب تباهى ، مبدّل شده است .
راه خود را با بينش ، دريافته و در راهش گام برداشته و چراغ فراسوى راهش را شناخته و امواجش را در نورديده است . از ميان دستاويزها ، به استوارترين ، و از ميان ريسمان ها به محكم ترين آنها ، چنگ زده است . او در يقين ، به مانند تابناكى خورشيد است . خود را در بالاترين كارها براى خداوند سبحان قرار داده ، به گونه اى كه هر چيزِ وارد بر خود را بر او عرضه مى كند ، و هر فرع را به ريشه و اصل آن باز مى گرداند . او چراغ تاريكى ها ، و برگيرنده پرده از شبهات ، و كليد ابهام ها ، و پاسخ دهنده پرسش هاى پيچيده ، و ره نمون كژى هاست .
وقتى سخن مى گويد ، مى فهمانَد و وقتى سكوت مى كند ، به سلامت مى رَهَد . خود را براى خدا خالص كرده و خدا نيز او را براى خود ، خالص ساخته است . پس او از كان هاى دين و ميخ هاى زمين خداست . او جانش را به عدل ، پايبند ساخته است و نخستين عدالت او ، اين است كه خواهش نفس را از خود ، دور ساخته است و حق را توصيف مى كند و بِدان عمل مى نمايد .

صفحه از 424