آزمايش الهى - صفحه 23

حديث

۷.سنن أبى داوودـ به نقل از خبّاب ـ :نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه در سايه كعبه، ردايى را زير سرش گذاشته [و دراز كشيده ]بود ، رفتيم و به او شِكوه كرديم و گفتيم : آيا براى ما [از خدا ]طلب يارى نمى كنى ؟! آيا برايمان دعا نمى كنى ؟ !
ايشان با چهره اى برافروخته نشست و فرمود : «[در روزگارانِ] پيش از شما چنين بود كه شخص [مؤمن] را مى گرفتند و گودالى برايش مى كندند [و او را در آن قرار مى دادند] . سپس ارّه مى آوردند و با آن او را از فرق سرش به دو نيم مى كردند ؛ امّا اين كار، او را از دينش بر نمى گرداند . با شانه هاى آهنى، گوشت و پى بدنش را تا استخوان مى كندند؛ امّا اين كار، او را از دينش بر نمى گرداند .
به خدا سوگند كه خداوند حتما اين كار را تمام [و اسلام را همه گير] مى كند، به طورى كه سوار از صنعا تا حضرموت را مى پيمايد و جز از خداوند متعال و از حمله گرگ به گوسفندش [از چيز ديگرى] نمى ترسد (همه جا امن مى شود)؛ ليكن شما عجله مى كنيد» .

۸.المستدرك على الصحيحينـ به نقل از خَبّاب ـ :نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه زير درختى دراز كشيده و دستش را زير سرش نهاده بود ، رفتم و گفتم : اى پيامبر خدا ! آيا اين مردم را كه مى ترسيم ما را از دينمان برگردانند، نفرين نمى كنى ؟
من سه مرتبه اين جمله را گفتم و هر بار، ايشان صورتش را از من مى گرداند . بار سوم نشست و فرمود : «اى مردم ! از خدا بترسيد و شكيبا باشيد ، كه ـ به خدا سوگند ـ [در روزگارانِ ]پيش از شما ، مرد مؤمن را مى گرفتند و او را با ارّه از فرق سر، دو شقّه مى كردند؛ ولى از دينش بر نمى گشت . از خدا بترسيد ، كه خدا براى شما گشايش و كارسازى خواهد كرد» .

صفحه از 123