بیعت - صفحه 143

۱۱۰.الأمالى ، صدوقـ به نقل از ياسر ـ :چون امام رضا عليه السلام به ولايت عهدى تعيين شد ، دستانش را به سوى آسمان بر داشت و فرمود: «بار خدايا ! تو مى دانى كه من مجبور و ناچار شدم . پس مرا مؤاخذه مفرما، چنان كه بنده ات و پيامبرت يوسف را آن گاه كه به پذيرش حكومت مصر وادارش كردند ، مؤاخذه ننمودى» .

۱۱۱.عيون أخبار الرضا عليه السلامـ به نقل از محمّد بن عرفه ـ :به امام رضا عليه السلام گفتم : اى پسر پيامبر خدا! چه چيزى شما را به پذيرش ولايت عهدى وا داشت ؟
فرمود : «همان چيزى كه جدّم امير مؤمنان عليه السلام را به پذيرش [عضويت در ]شورا[ى عمر] وا داشت» .

۱۱۲.عيون أخبار الرضا عليه السلامـ به نقل از ريّان بن صلت ـ :خدمت على بن موسى الرضا عليه السلام رسيدم و گفتم : اى پسر پيامبر خدا ! مردم مى گويند : شما با آن كه وانمود مى كنيد به دنيا بى رغبتيد ، ولايت عهدى را پذيرفتيد !
فرمود : «خدا مى داند كه من از آن بيزار بودم ؛ امّا چون ميان پذيرش آن و كشته شدن، مخيّر شدم ، پذيرفتن را بر كشته شدن بر گزيدم . واى بر آنان ! مگر نمى دانند كه يوسف عليه السلام پيامبر و رسول بود ؛ امّا چون ناچار شد خزانه دارى عزيز [مصر] را بپذيرد ، به او گفت : «مرا بر خزانه هاى اين سرزمين بگمار كه من نگهبانى دانا هستم» . من نيز با زور و اجبار و پس از آن كه در آستانه كشته شدن قرار گرفتم ، ناچار به پذيرش آن شدم ، منتها پذيرفتن اين كار از جانب من، مانند نپذيرفتن آن است . به خدا شِكوه مى كنم و از او يارى مى جويم» .

صفحه از 187