بیعت - صفحه 165

۱۳۴.امام على عليه السلامـ در يكى از خطبه هايش ـ :اى مردم ! مرا بر شما حقّى است و شما را نيز بر من حقّى... . حقّ من بر شما، وفادارى[تان] به بيعت است ، و يك رنگى [با من ]در حضور و غياب [من] .

۱۳۵.كنز العمّالـ به نقل از عبد اللّه بن حسن ـ :مردى بر خاست و [به على عليه السلام ] گفت : اى امير مؤمنان ! به ما بگو كه چرا با طلحه و زبير جنگيدى ؟
فرمود : «با آنان جنگيدم؛ چون بيعت با مرا شكستند و مؤمنانِ پيرو مرا كشتند» .

۱۳۶.امام على عليه السلامـ از گفتار ايشان در باره زبير ـ :او مى گويد كه با دستش بيعت كرده و بيعت قلبى نكرده است . پس به بيعت اقرار دارد؛ امّا در باره امرى قلبى، مدّعى است ، و [براى اثبات] ادّعاى خود بايد دليلى روشن بياورد ، وگر نه بايد به بيعتى كه از آن خارج شده است ، باز گردد .

۱۳۷.تفسير العيّاشىـ به نقل از ابو عثمان، وابسته بنى قُصَى ـ :يك سال تمام با على ـ كه درود خدا بر او باد ـ بودم و در اين مدّت از او اظهار دوستى و يا بيزارى [نسبت به طلحه و زبير ]نشنيدم ؛ بلكه شنيدم كه مى فرمايد : «خدا مرا نسبت به [جنگ با ]طلحه و زبير معذور دانسته است . آن دو، داوطلبانه و بدون هيچ اجبارى با من بيعت كردند و سپس بدون آن كه خطايى از من سر زده باشد ، بيعتم را شكستند . به خدا سوگند، از زمانى كه اين آيه نازل شد، [چون مصداقى نداشت،] با اهل آن جنگ نشد، تا اين كه من با آنان جنگيدم : «و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند» .

صفحه از 187