بیعت - صفحه 17

فصل يكم : آغاز شدن اسلام با بيعت

1 / 1

بيعت اسلام

۱.امام كاظم عليه السلام :از پدرم جعفر بن محمّد عليه السلام در باره آغاز اسلام ، و اين كه على عليه السلام و خديجه عليهاالسلامچگونه اسلام آوردند ، پرسيدم... .
پدرم به من فرمود : «چون آن دو اسلام آوردند ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آنان را فرا خواند و فرمود : اى على و اى خديجه ! شما دو تن براى خدا اسلام آورديد و در برابرش تسليم گشتيد . جبرئيل، نزد من است و شما را به بيعت با اسلام فرا مى خواند . پس اسلام آوريد تا سالم بمانيد ، و فرمان بريد تا هدايت شويد !
آن دو گفتند : چنين كرديم و فرمان برداريم، اى پيامبر خدا !
پيامبر فرمود : جبرئيل، نزد من است و به شما مى گويد : اسلام، شرط ها و عهدها و پيمان هايى دارد . پس ، آن را به آنچه خداوند براى خودش و پيامبرش بر شما شرط كرده است ، آغاز كنيد و بگوييد : از سرِ اخلاص گواهى مى دهيم كه خدايى جز خداى يكتا نيست ؛ يگانه است و در جهاندارى، شريكى ندارد؛ نه پدرى او را به وجود آورده است و نه فرزندى دارد و نه همسرى گزيده است و خدايى يكتاست ، و [گواهى مى دهيم كه ]محمّد، بنده و فرستاده اوست ، و او را به سوى مردمان تا روز قيامت فرستاده است ، و گواهى مى دهيم كه خداست كه زنده مى كند و مى ميراند ، و بالا مى برد و پست مى گرداند ، و توانگر مى سازد و فقير مى كند ، و آنچه بخواهد، انجام مى دهد ، و كسانى را كه در گورهايند، دوباره زنده مى كند .
آن دو گفتند : گواهى مى دهيم .
پيامبر صلى الله عليه و آله ادامه داد : و وضوى شاداب گرفتن در شرايط سخت ، [يعنى] شستن دست ها و صورت و ساعدها ، و مسح كردن سر و پاها تا برآمدگى آنها ، و [نيز ]غسل جنابت كردن در گرما و سرما ، و خواندن نماز ، و پرداخت زكات از راه حلالش و صرف كردن آن در ميان مستحقّانش ، و گزاردن حجّ خانه خدا ، و روزه ماه رمضان ، و جهاد كردن در راه خدا ، و نيكى كردن به پدر و مادر ، و به جا آوردن صله رحم ، و دادگرى با رعيّت ، و تقسيم عادلانه[ى غنايم و بيت المال] ، و درنگ كردن در گاه شبهه [و ارجاع دادنش] به امام ـ زيرا براى او شبهه اى وجود ندارد ـ ، و اطاعت كردن از ولىّ امر پس از من ، و شناخت او در زمان حيات من و پس از مرگم ، و شناخت يكايك امامان پس از او ، و دوستى با دوستان خدا ، و دشمنى با دشمنان خدا ، و بيزارى جستن از شيطانِ رانده شده [از درگاه قرب الهى] و دار و دسته او و پيروانش...، و زيستن بر دين و سنّت من و دين و سنّت وصىّ من تا روز رستاخيز ، و نيز بر اينها مُردن ، بى آن كه از فرمان او (وصىّ من) سرپيچى شود ، و از او پيش افتد يا پس بماند ، و ترك باده آشامى و ناسزا گويى به مردم . اى خديجه ! آنچه را پروردگارت بر تو شرط كرده است، در يافتى ؟
گفت : آرى . و بِدانها ايمان آورد و تصديق كرد و رضايت داد و گردن نهاد .
على عليه السلام گفت : و من نيز .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : اى على ! آيا با اين شرط ها كه گفتم، بيعت مى كنى ؟
گفت : آرى .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كف دستش را گشود و كف دست على را در كف خويش نهاد و فرمود : اى على ! با من بر اساس آنچه با تو شرط كردم و اين كه آنچه را كه از خودت باز مى دارى، از من باز دارى ، بيعت كن .
على عليه السلام گريست و گفت : پدر و مادرم به فدايت ! هيچ نيرو و توانى نيست، مگر از سوى خدا» .

صفحه از 187