1161
منتخب ميزان الحكمه

1698 ـ لوط عليه السلام

قرآن :

«و لوط را [فرستاديم] هنگامى كه به قوم خود گفت : آيا آن كار زشت را مرتكب مى شويد كه هيچ كس از جهانيان در آن بر شما پيشى نگرفته است؟!»

ر.ك : هود : آيات 77 ـ 83 و حِجر : آيات 51 ـ 77 و انبياء : آيات 74 ، 75 و شعرا : آيات 160 ـ 175 و نمل : آيات 54 ـ 58 و عنكبوت : آيات 28 ـ 35 و صافّات : آيات 133 ـ 138 و ذاريات : آيات 24 ـ 37 و قمر : آيات 33 ـ 40 و تحريم : آيه 10 .

حديث :

۵۹۶۳.امام باقر عليه السلام :آن آبادى اى كه باران عذاب برايشان باريد، سدوم، آبادى قوم لوط است كه خداوند سنگ هايى از سجّيل، يعنى گِل، بر آنها باراند.

۵۹۶۴.امام صادق عليه السلام :خداوند بعد از لوط هيچ پيامبرى نفرستاد مگر اينكه ميان قومش عزّت داشت.

اشاره اى به داستان لوط عليه السلام و قوم او

لوط عليه السلام از كلدانيان سرزمين بابل و از شمار نخستين كسانى بود كه به ابراهيم عليه السلام ايمان آوردند. او به حضرت ابراهيم ايمان آورد و گفت : «من به سوى پروردگار خود هجرت مى كنم» و خداوند او را به همراه ابراهيم نجات داد و به سرزمين مقدس، خاك فلسطين، رفتند (انبياء : 71) و لوط در يكى از شهرهاى آن كه بنا به تواريخ و تورات و برخى روايات، شهر سدوم بود، سكنا گزيد.
مردم اين شهر و شهرهاى تابع آن ـ كه خداوند در قرآن آنها را مؤتفكات ناميده است ـ (توبه : 70) بت مى پرستيدند و عمل زشت لواط را مرتكب مى شدند. اينان اولين قومى بودند كه اين عمل در ميانشان شيوع يافت (اعراف : 80) به حدّى كه در انجمن ها و محافل خود آن را انجام مى دادند، بدون اينكه آن را بد بدانند (عنكبوت :29). اين عمل زشت همچنان در ميان اين مردم شيوع داشت تا به صورت يك سنّت قومى در آمد و عموم مردم بدان مبتلا شدند و زن ها را واگذاشتند و راه توالد و تناسل را بستند (عنكبوت : 29).
در چنين شرايطى بود كه خداوند لوط را به سوى آنان فرستاد (شعراء : 162) و او مردم را به پرهيز از خدا و كنار گذاشتن فحشا و بازگشت به راه فطرت فرا خواند و به آنها اعلام خطر كرد و [از عاقبت ناگوار اين امر و عذاب خدا ]ترساندشان، امّا جز بر عصيان و سركشى آنها نيفزود و تنها جوابشان اين بود كه گفتند : اگر راست مى گويى، عذاب خدا را بر ما فرود آر. همچنين آن حضرت را به اخراج از شهرشان تهديد كردند و گفتند : «اى لوط! اگر دست بر ندارى بيرونت خواهيم كرد» و «گفتند : خاندان لوط را از آبادى خود بيرون كنيد كه آنان مردمى در پى پاكى اند».
تا جايى كه طغيان و نافرمانى در جانشان نشست و سزاوار عذاب شدند. در اين هنگام، خداوند مأمورانى از فرشتگان گرامى خود را براى هلاك كردن آنها فرستاد. . .
فرشتگان سپس به صورت پسركانى نورسته پيش لوط رفتند و به عنوان ميهمان بر او وارد شدند. اين جريان بر لوط گران آمد و از كار آنان درمانده شد؛ چون مى دانست كه قومش به زودى متعرض آنان خواهند شد و هرگز از آنان دست بر نخواهند داشت. چندى نگذشت كه مردم جريان را شنيدند و با شتاب و خوشحالى به سوى لوط آمدند و به خانه اش هجوم بردند. لوط عليه السلام از خانه اش بيرون آمد و تا جايى كه توانست نصيحتشان كرد و سعى نمود غيرت و مردانگى آنها را برانگيزد و حتى دختران خود را به آنان پيشنهاد كرد و فرمود : اى قوم من! اينان دختران منند، آنان براى شما پاكيزه ترند. پس از خدا بترسيد و مرا در باب ميهمانانم رسوا مكنيد. سپس فرياد كمك سر داد و فرمود : آيا در ميان شما آدم فهميده اى پيدا نمى شود؟ امّا مردم جواب دادند كه به دختران او نيازى ندارند و به هيچ وجه دست از سر ميهمانانش برنخواهند داشت. بالاخره لوط نوميد شد و گفت : «كاش در برابر شما قدرتى داشتم يا به تكيه گاهى استوار پناه مى جستم»...
در اين هنگام فرشتگان گفتند : اى لوط! ما فرستادگان پروردگار تو هستيم. خاطر آسوده دار كه اين قوم هرگز به تو دست نيابند. سپس نور چشم مردم را گرفتند وجماعت كورمال كورمال پراكنده شدند (قمر : 37).
هنگام طلوع آفتاب، صيحه قوم لوط را فرا گرفت و خداوند سنگ هايى از گل كه نزد پروردگارت نشان دار بود، برايشان فرو باراند و شهرهايشان را بر سرشان واژگون ساخت و آنها را زير و رو كرد و همه مؤمنانى را كه در شهر بودند نجات داد و در آنجا جز يك خانه از مسلمانان يعنى همان خانه لوط را نيافت و در آن سرزمين براى كسانى كه از عذاب دردناك مى ترسند، نشانه اى بر جاى گذاشت (ذاريات : 37 و آياتى ديگر).


منتخب ميزان الحكمه
1160

1698 ـ لُـوطٌ عليه السلام

الكتاب :

(وَلُوطا إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ) . ۱

(انظر) هود : 77 ـ 83 والحِجر : 51 ـ 77 والأنبياء : 74 ، 75 والشعراء : 160 ـ 175 والنمل : 54 ـ 58 والعنكبوت : 28 ـ 35 والصافّات : 133 ـ 138 والذاريات : 24 ـ 37 والقمر : 33 ـ 40 والتحريم : 10 .

الحديث :

۵۹۶۳.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :وأمّا القَريَةُ الّتي اُمطِرَت مَطرَ السَّوءِ فهِيَ سَدُومُ قَريَةُ قَومِ لُوطٍ ، أمطَرَ اللّهُ علَيهِم حِجارَةً مِن سِجِّيلٍ، يقولُ: مِن طِينٍ . ۲

۵۹۶۴.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :ما بَعَثَ اللّهُ نَبيّا بعدَ لُوطٍ إلّافي عِزٍّ مِن قَومِهِ . ۳

إشارة إلى قِصّةِ لوطٍ عليه السلام وقَومِهِ

«كان لوط عليه السلام من كلدان في أرض بابل ومن السابقين الأوّلين ممّن آمن بإبراهيم عليه السلام ، آمن به وقال : «إنّي مُهاجِرٌ إلى ربِّي»۴ ، فنجّاه اللّه مع إبراهيم إلَى الأرض المقدّسة أرضِ فلسطين (الأنبياء : 71) فنزل في بعض بلادها وهي مدينة سَدوم على ما في التواريخ والتوراة وبعض الروايات .
وكان أهل المدينة وما والاها من المدائن ـ وقد سمّاها اللّه في كلامه ب «المُؤتَفِكات»(التوبة : 70) ـ يعبدون الأصنام ، ويأتون بالفاحشة : اللواط ، وهم أوّل قوم شاع فيهم ذلك (الأعراف : 80) حتّى كانوا يأتون به في نواديهم من غير إنكار ، ولم يَزَل تشيع الفاحشة فيهم حتّى عادت سُنّة قوميّة ابتلت به عامّتهم ، وتركوا النساء وقطعوا السبيل (العنكبوت : 29).
فأرسل اللّه لوطا إليهم (الشعراء : 162) فدعاهم إلى تقوَى اللّه وترك الفحشاء والرجوع إلى طريق الفطرة، وأنذرهم وخوّفهم ، فلم يَزِدهم إلّا عُتوّا ، ولم يكن جوابهم إلّا أن قالوا : ائتِنا بعذاب اللّه إن كنت من الصادقين ! وهدّدوه بالإخراج من بلدتهم ، وقالوا له : «لَئن لَم تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ المُخْرَجينَ»۵ و «قالوا أخْرِجوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُم إنّهُمْ اُناسٌ يَتَطَهَّرونَ» . ۶
حتَّى استقرّ بهم الطغيان وحقّت عليهم كلمة العذاب ، فبعث اللّه رسلاً من الملائكة المكرّمين لإهلاكهم ...
فمضَوا إلى لوط في صُوَرِ غِلمان مُرد ودخلوا عليه ضيفا ، فشقّ ذلك على لوط وضاق بهم ذرعا؛ لِما كان يعلم من قومه أ نّهم سيتعرّضون لهم وأ نّهم غير تاركيهم البتّة ، فلم يلبث دون أن سمع القوم بذلك وأقبلوا يُهرَعون إليه وهم يستبشرون ، وهجموا على داره ، فخرج إليهم وبالغ فيوعظهم واستثارة فُتوّتهم ورشدهم حتّى عرض عليهم بناته ، وقال : يا قوم ، إنّ هؤلاء بناتي هنّ أطهر لكم، فاتّقوا اللّه ولا تخزوني في ضيفي . ثمّ استغاث وقال : أليس منكم رجل رشيد ؟ ! فردّوا عليه أ نّه ليس لهم في بناته إربة ، وأ نّهم غير تاركي أضيافه البتّة ، حتّى أيس لوط و قال : «لَوْ أنّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أو آوِي إلى رُكْنٍ شَديدٍ» . ۷
قالت الملائكة عند ذلك : يا لوط إنّا رسل ربّك ، طِب نفسا إنّ القوم لن يصلوا إليك . فطمسوا أعين القوم فعادوا عميانا يتخبّطون وتفرّقوا ( القمر : 37) .
فأخذت الصيحةُ القوم مُشرِقين ، وأرسل اللّه عليهم حجارة من طين مُسوَّمة عند ربّك للمسرفين ، وقلبَ مدائنهم عليهم فجعل عاليَها سافلَها ، وأخرج من كان فيها من المؤمنين فلم يجد فيها غير بيت من المسلمين وهو بيت لوط ، وترك فيها آية للذين يخافون العذاب الأليم (الذاريات : 37 وغيرها) . ۸

1.الأعراف : ۸۰ .

2.بحار الأنوار : ۱۲/۱۵۲/۵

3.بحار الأنوار : ۱۲/۱۵۷/۸ .

4.العنكبوت : ۲۶ .

5.الشعراء : ۱۶۷ .

6.النمل : ۵۶ .

7.هود : ۸۰ .

8.تفسير الميزان : ۱۰ / ۳۵۲ .

  • نام منبع :
    منتخب ميزان الحكمه
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1380
    نوبت چاپ :
    اوّل
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/45349
تعداد بازدید : 418103
صفحه از 1425
پرینت  ارسال به