۴۷۲۱.امام على عليه السلام :آنچه مانع هر يك از شما مى شودكه عيب برادرش را پيش روى او بگويد، اين است كه مى ترسد او نيز عيبش را رو به رويش بگويد. شما در راه دور افكندن آخرت و دوستى دنيا با هم رفيق شده ايد.
۴۷۲۲.امام صادق عليه السلام :محبوبترين برادرانم نزد من، كسى است كه عيبهايم را به من هديه كند.
1406 ـ نكوهش عيبجويى
قرآن :
«واى بر هر غيبت كننده ۱ عيب جويى».
حديث :
۴۷۲۳.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :عيبهاى مؤمنان را جستجونكنيد؛ زيرا هر كه دنبال عيبهاى مؤمنان بگردد خداوند عيبهاى او را دنبال كند و هر كه خداوند متعال عيوبش را جستجو كند، او را رسوا سازد گرچه درون خانه اش باشد.
۴۷۲۴.امام على عليه السلام :كاوش كردن در عيب [ديگران]،خود عيبى است.
۴۷۲۵.امام على عليه السلامـ در فرمان استاندارى مصر به مالك اشتر ـنوشت : بايد دورترين افراد ملّت از تو و دشمن ترين آنها نزد تو، عيبجوترين آنها از مردم باشد؛ زيرا مردم [خواه ناخواه] عيبهايى دارند و زمامدار سزاوارترين كس به پوشاندن آنهاست. بنابراين، درباره آن دسته از عيبهاى مردم كه بر تو پوشيده است، پى جويى و كنجكاوى مكن.
۴۷۲۶.امام على عليه السلام :از خطاى ديگران هرگز شادمان مشو؛ زيرا تو نيز براى هميشه از خطا كردن مصون نيستى.
۴۷۲۷.امام على عليه السلام :هر كه عيب جويى كند، عيب جويى شود و هر كه دشنام دهد، پاسخ شنود.
۴۷۲۸.امام صادق عليه السلام :دورترين بنده از خدا ، آن مردى است كه با مردى طرح دوستى افكند و [حساب ] لغزشهاى او را نگه دارد تا روزى به واسطه آنها او را سرزنش كند.
ر.ك : عنوان 296 «سرزنش كردن» ؛ تجسّس ، باب 335 .
1407 ـ آنچه عيب ها را مى پوشاند
۴۷۲۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :دانش و دارايى، هرعيبى را مى پوشانند و نادانى و نادارى، هر عيبى را آشكار مى كنند.
۴۷۳۰.امام على عليه السلام :تحمل، گور عيبهاست.
۴۷۳۱.امام على عليه السلام :پرده عيبها، خرد است.
۴۷۳۲.امام على عليه السلام :هر كس كه شرم و حيا جامه خود رابر قامت او بپوشاند، مردم عيبش را نبينند.
۴۷۳۳.امام على عليه السلام :هر كس كه دانش جامه خود را بر قامت او بپوشاند،عيبش از مردم پوشيده ماند.
۴۷۳۴.امام على عليه السلام :تا بخت يار توست، عيبت پوشيده است.
1408 ـ هر كه چيزى را نداند ، بر آن خرده گيرد
۴۷۳۵.امام على عليه السلام :هر كه از شناخت چيزى درماند،بر آن خرده گيرد.
۴۷۳۶.امام على عليه السلام :هر كه چيزى را نداند، آن راعيب شمارد.
ر.ك : نادانى ، باب 391 .