۵۰۴۷.امام على عليه السلامـ به فرزندش محمّد بن حنفيه ـ: فرزندم ! من از فقر و نادارى براى تو بيمناكم . پس ، از آن به خدا پناه بر ؛ زيرا كه فقر باعث كاستى در دين و سرگشتگى خرد است و مايه كينه و دشمنى .
۵۰۴۸.امام على عليه السلام :فقر در زادگاه ، غربت است .
1487 ـ ستايش فقر
۵۰۴۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر مايه افتخار من است و به آن مباهات مى ورزم .
۵۰۵۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقرا ، دوستان خدايند .
۵۰۵۱.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا ! مرا مستمند زنده بدارو مستمند بميران و در شمار مستمندان ، محشورم فرما .
۵۰۵۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر براى مؤمن زيبنده تر است از داغ و نشانىِ زيبا بر گونه اسب .
۵۰۵۳.امام صادق عليه السلام :مصيبت ها هديه هاى خداوندندو فقر ، گنجينه اى است نزد خداى .
1488 ـ رواياتى كه در برترى فقر بر توانگرى آمده است
۵۰۵۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر آرامش است و مالدارى، كيفر.
۵۰۵۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :فقر بهتر ازتوانگرى است ، مگر (در مورد) كسى كه غرامت و تاوانى را (از سوى تنگدستى) بپردازد يا در گرفتاريها به ديگران كمك كند .
۵۰۵۶.امام على عليه السلام :زيان فقر ، ستوده تر از سرمستىِ توانگرى است .
۵۰۵۷.امام صادق عليه السلام :در نجواهاى خداوند مـتعال باموسى عليه السلام آمده است : اى موسى ! هرگاه ديدى كه فقر روى آورده است ، بگو : خوش آمدى ، اى بالاپوش صالحان ! و هرگاه ديدى كه ثروت و توانگرى روى آورده است ، بگو : (اين به خاطر) گناهى است كه كيفرش به سوى من شتافته است .
توضيح :
مجلسى، رضوان اللّه عليه ،مى فرمايد : به نظر مى رسد، مقتضاى جمع و سازش ميان اخبارى كه در اين زمينه داريم ، اين است كه فقر و ثروث هر يك به نوبه خود نعمتى الهى است كه خداوند با توجّه به مصلحت كامل افراد ، به آنان يكى از اين دو نعمت را ارزانى مى دارد . و بنده وظيفه دارد كه در هنگام فقر و تهيدستى شكيبا و بلكه سپاسگزار و شاكر باشد و اگر هم خداوند مال و ثروتى به او بخشيد ، سپاسگزار باشد و به مقتضاى آن عمل كند . بنابراين ، بايد به مقتضاى هر يك از فقر و توانگرى عمل كرد . البته غالبا فقيرِ شكيبا ، ثوابش بيشتر از توانگرِ شاكر است . امّا مراتب احوال هر يك كاملاً با هم متفاوتند و نمى توان درباره هر يك از دو طرف ، حكم كلى صادر كرد. پيداست كه بسنده كردن به مقدار كفاف سالمتر و كم خطرتر از طرفين آن ، يعنى فقر و توانگرى ، است . به همين دليل در بيشتر دعاها كفاف خواسته شده و پيامبر صلى الله عليه و آله آن را از خداوند براى خاندان و عترتش مسألت كرده است .
وبعضى گفته اند : و اگر امر اينگونه باشد بنا بر اين بهتر آن چيزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و جمهور اصحابش برگزيده اند يعنى كم خواهى در دنيا و دورى جستن از زيبائى هاى آن .
راغب در مفردات مى گويد : فقر به چهار معنا به كار مى رود :
اوّل : وجود نياز ضرورى . اين معنا ، همه انسانها را تا زمانى كه در دنيا هستند و بلكه تمام موجودات را شامل مى شود . به همين معناست آيه «هلا اى مردم ! شما نيازمند خداييد و خدا بى نياز ستوده است» .
دوم : تهيدستى . كه در اين آيات فقر به اين معناست : «(اين صدقات) براى آن نيازمندانى است كه در راه خدا فرو مانده اند ... از شدت خويشتندارى ، فرد بى اطلاع ، آنان را توانگر مى پندارد» و «صدقات در حقيقت از آنِ نيازمندان و مستمندان است» .
سوم : فقرِ نفْس . كه عبارت است از آزمندى و سيرى ناپذيرى و مقصود از حديث نبوى : نزديك است كه فقر به كفر انجامد ، همين معناست . و در مقابل آن ، حديث «توانگرى ، استغناى نفس است» قرار دارد . و مقصود از اين جمله : كسى كه قناعت نداشته باشد ، مال و ثروت او را توانگر و بى نياز نمى كند ، نيز همين توانگرى است .
چهارم : فقر و نيازمندى به خدا . كه اين حديث نبوى : «بار خدايا ! با نيازمندى به خودت مرا بى نياز گردان و با بى نيازى از خودت مرا نيازمند مگردان» ؛ اشاره به همين معنا دارد . همچنين در آيه «پروردگارا ! به آنچه از خيرو خوبى بر من نازل كرده اى ، نيازمندم» .