199
فصلنامه علوم حديث ۲۷

ولى به نظر مى رسد «مرضى بودن» بيش از «اعتماد» چيزى را اثبات نمى كند و مقرون بودن به «غرابت حديث» در اين مورد، مفاد مرضى بودن را افزايش نمى دهد؛ چون غريب بودن اين حديث، به لحاظ سند و به خاطر اشتمال آن بر سهل بن سعد است كه در هيچ جاى ديگر، روايتى از او نقل نشده است؛ ولى شيخ صدوق نمى خواهد به «اين روايت» شاذ، به دليل وجود عبدالعظيم حسنى، «استناد و اعتماد» كند و نقل عبدالعظيم را براى «اعتبار حديث» -هرچند شاذ باشد كافى بداند، بلكه صدوق چون مضمون اين روايت عبدالعظيم را در ابتداى همين باب ذكر نموده و بر طبق آن فتوا داده است، اينك روايت عبدالعظيم را نيز با وجود غرابت در سند، ذكر مى كند. از اين رو، استنادى از سوى صدوق صورت نگرفته است تا از آن، «نهايت اعتماد صدوق» به آن جناب استفاده شود. ۱
ظاهراً آقاى عطاردى مى خواهد به شيخ صدوق نسبت دهد كه وى با وجود عبدالعظيم حسنى در سند روايت، به بقيّه سند اعتماد نموده و با عبدالعظيم حسنى، مانند اصحاب اجماع عمل مى كند! و اين نسبت غريبى است!!

2. تعبيرات ائمه

در برخى از روايات، تعبيراتى درباره حضرت عبدالعظيم به بكار رفته است كه نشان از عظمت آن بزرگوار دارد؛ مانند آنكه امام هادى، ابوحماد رازى را به وى ارجاع داده تا مشكلات دينى اش را از وى بپرسد. هم چنين آن حضرت، او را از «دوستان حقيقى خود» دانسته است. و در روايتى براى زيارت قبر آن بزرگوار، فضيلت زيارت امام حسين بيان شده است.

1.ر.ك: الوافى، ج ۷، ص ۱۱۳ و تعليقه سلطان بر آن.


فصلنامه علوم حديث ۲۷
198

نجاشى هم مشابه اين تعبيرات را درباره او ذكر كرده است. با مراجعه به ترجمه داود بن قاسم، احمد بن محمد بن عيسى، ايوب بن نوح، على بن مهزيار، و احمد بن ابى نصر، كه از محدثان آن دوره اند، به تجليلها و تعظيمهاى فراوانى برمى خوريم: كان عظيم المنزلة عندالرضا، شيخ قم و وجهها و فقيهها، عظيم المنزلة، عندهما مأموناً، كان شديد الورع، كثيرالعبادة، جليل القدر عظيم المنزلة عند الائمه و... .
جداً شگفت آور است كه گفته شود: «كان مرضياً» از زبان برقى، «حاكى از عظمت و بزرگوارى و موقعيت عظيم» شخص، در نزد «مشايخ اجازه» است. ۱ و بدين طريق، شأن والا و موقعيت برجسته حضرت عبدالعظيم اثبات شده! و يا تعبير «رضى اللّه عنه» از شيخ طوسى، «بسيار با اهميّت» تلقى شده و حاكى از اعتماد و اطمينان و موجب مدح و ثنا شمردن گردد! ۲
آقاى عطاردى علاوه بر اين برداشتهاى اغراق آميز از تعبير «كان مرضيا» در من لا يحضره الفقيه، استفاده مى كند كه شيخ صدوق، «نهايت اعتماد» را به عبدالعظيم حسنى داشته است؛ زيرا صدوق، پس از ذكر روايتى از وى در باب يوم الشك از كتاب الصوم فقيه، مى گويد:
هذا حديث غريب، لااعرفهإلاّ من طريق عبدالعظيم الحسنى و كان مرضيا.
آقاى عطاردى، پس از ذكر اين عبارت فقيه، مى نويسد:
اين گفتار صدوق، نهايت اعتمادى است كه اين محدّث بزرگ به او دارد، با اينكه تصريح مى كند اين حديث در طرق ساير مشايخ نيست و به اصطلاح شاذّ و نادر است، باز به جهت اطمينانى كه به صداقت و درستى اين راوى بزرگوار دارد، از استناد به حديث او كه متفرد در روايت خبر است خوددارى نمى كند. ۳

1.زندگانى عبدالعظيم، ص ۲۹.

2.همان، ص ۲۷.

3.همان، ص ۲۹.

  • نام منبع :
    فصلنامه علوم حديث ۲۷
    تاريخ انتشار :
    بهار 1382
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 12790
صفحه از 237
پرینت  ارسال به