98. «مَنْ كانَ عَدُوًّا لِلّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلْكافِرِينَ»
روض الجنان:... و ميكائيل على وزن ميكاعيل قرائت اهل مكّه است. و ميكائل على وزن ميكاعِل قرائت اهل مدينه است، و ميكال على وزن مفعال قرائت اهل بصره است. ۱
140. علامه شعرانى: و هم قرائت حفص است از كوفيان و همين قرائت مشهور است. ۲
102. «...وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ...»
روض الجنان: «يُعَلِّمُونَ النّاسَ السِّحْرَ» ؛ مردمان را جادوى مىآموختند، بدان كه سحر حيلتى باشد كه وجه آن پوشيده بود جنس آنكه مُشَعْبدان كنند و جنس آنكه سَحَرَه فرعون كردند از آنكه عصاها مُجَوّف كردند و رسنها از اديم بدوختند مار پيكر و اژدها پيكر، و ميانه آن پر از زيبق كردند و زير زمين مُجوّف كردند و آتش برافروختند، و وقت چاشتگاه آفتاب گرم شد گرماى آتش وگرماى آفتاب از زير و بالا اثر كرد، حبال و عصىّ از آن جيوه به جنبش درآمد. ۳
141. علامه شعرانى: مؤلّف گويد: هيچ مؤثر نيست جز اسباب مادى و ساحر آن را مىپوشاند. و حق آن است كه سحر تأثير نفوس است از قبيل چشم زخم، و اين معجزه نيست نظير غيب گويى از راه استخاره و تأويل خواب كه قادح در اعجاز غيب
گويى انبيا نيست. و ما در حاشيه وافى در باب حدود در معنى سحر شرحى آوردهايم. ۴
روض الجنان: امّا انواع سحر، و آنكه گفتند: نوعى از او آن باشد كه مردم را بگرداند از صورتى به صورتى، يا با حيوانى ديگر كند، و احداث الوان و اجسام و چيزهايى كه در مقدور قادر به قدرت* نباشد، اعتقاد جواز آن كفر است براى آنكه قدْح كند در اختصاص قديم تعالى به قادرى به اجسام و اعراض مخصوصه، و نيز قَدْح كند در معجزات انبيا عليهمالسلام.
و آنچه گفتند از چشم افساى** و آنكه مردم را چيزى نمايد به خلاف راستى، اين همه باطل است و روا نشايد داشت براى آنكه مؤدّى بود با سفسطه و آنكه ما را به مدركات و مشاهدات وثاقت نباشد. ۵
142. علامه شعرانى: * قادر دو قسم است: يكى قادر بالذات كه صفت قدرت او عين ذات او است و آن خداى تعالى است؛ و ديگر قادر به قدرت كه صفت قدرت زايد بر ذات او است. و چنين قادر البته نتواند كسى را از صورتى به صورتى بگرداند. ۶
143. ** چشم بندى و تردستى و آنكه چيزى نمايد برخلاف حقيقت، «شعبده» است و مؤلّف انكار آن كرده است. اما حق آن است كه ساحران اين كار مىكنند و اگرچه وثاقت به مدركات و مشاهدات باقى نماند و اعتماد بر حس نبايد كرد. ۷
روض الجنان: [مؤلّف حكايتى نقل كرده كه در آن نسبت گناه به فرشتگان داده شده است.] ۸
144. علامه شعرانى: اين حكايات ضعيف است و نسبت معصيت به فرشتگان جايز نيست و آمدن ملائكه به زمين و شهوت رانى كردن و امثال آن مشتمل بر پند و عبرت نيز نمىباشد. مؤلّف براى آنكه تفسيرش از قول مفسّران خالى نباشد
آورده است. والله العالم. ۹
1.روض الجنان، ج ۲، ص ۶۹.
2.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۶۴.
3.روض الجنان، ج ۲، ص ۷۷.
4.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۷۰.
5.روض الجنان، ج ۲، ص ۸۰ .
6.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۷۲.
7.روض الجنان، ج ۲، ص ۸۳ .
8.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۷۴.