105
تفسير نورٌ علي نور ج1

106. «... أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»

روض الجنان: «...أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ، استفهام به معنى تقرير است، نمى‏دانى؟ يعنى مى‏دانى كه خداى بر همه چيزى قادر است. و «شَىْ‏ءٍ»، در آيت مخصوص است به معدوم دون موجود، براى آنكه آنچه در وجود آمد از مقدورى برفت. ۱
149. علامه شعرانى: اين سخن نزد حكماى الهى صحيح نيست؛ زيرا كه وجود ممكن در بقا و استمرار وجود هم نيازمند به واجب است كه او را نگاه دارد. ۲
روض الجنان: ابُو هُرَيْرَه روايت كند كه رسول عليه‏السلام گفت: قيامت بر نخيزد تا مدينه هرقل ـ يعنى روم ـ نگشايند. ۳
150. علامه شعرانى: مدينه هرقل ـ يعنى قسطنطنيه ـ را سلطان محمد ثانى معروف به
فاتح از سلاطين عثمانى گشود، و در زمان مؤلّف هنوز گشوده نشده بود. اما در هنگام فتح قسطنطنيه دجّال ظاهر نشد و بايد راوى سهوا روايت دجال را به خبر فتح قسطنطنيه آميخته باشد. ۴

1.روض الجنان، ج ۲، ص ۱۰۴.

2.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۸۸.

3.روض الجنان، ج ۲، ص ۱۲۲.

4.روح الجنان، ج ۱، ص ۳۰۰.


تفسير نورٌ علي نور ج1
104

105. «ما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكِينَ...»

روض الجنان: «وَ لاَ الْمُشْرِكِينَ» ، در محلّ جرّ است عَطْفاً على «اَهْلِ الْكِتابِ» و به معنى عطف است على «الَّذينَ كَفَرُوا» و در محلّ رفع است، و نظير اين آيت در اعراب قَوْلُهُ تَعالى: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفّارَ أَوْلِياءَ...»۱ ، جز كه در اين آيت هر دو خوانده‏اند، هم جرّ و هم نصب، و در آيت ما جز جرّ نخوانده‏اند، و اگر به رفع خوانده بودندى در عربيت روا بودى، جز آن است كه قرائت موقوف بر سماع و روايت باشد. ۲
145. علامه شعرانى: به اجماع علماى اسلام، قرآن سماعى است و اگر وجهى بر حسب قواعد زبان عربى جايز باشد و آن را به نقل نشنيده باشيم قرائت بدان وجه جايز نيست. ۳
روض الجنان: اين بدا باشد، و اين بر خداى تعالى روا نيست. ۴
146. علامه شعرانى: در حاشيه صفحه 4 از اين كتاب گذشت ۵ كه اهل حديث بدا را جايز مى‏شمارند. و گفتيم كه اعتبار به قول آنان نيست حتى آنكه خود ايشان قول خود را تأويل مى‏كنند. و براى تحقيق بدا و اطلاع بر اقوال مجتهدين غير اخبارى رجوع به كتب اصول فقه شود در قضيه ابراهيم عليه‏السلام و مأمور شدنش به ذبح فرزند در باب نسخ. والله العالم. ۶روض الجنان: و آنچه لفظ و حكم منسوخ است، آن است كه در اخبار آمده است: كانَ مِمّا اَنْزَلَ اللّهُ اَنَّ عَشَرَ رَضَعاتٍ يُحَرِّمْنَ، آنگه منسوخ شد به پانزده رضَعه و تلاوت نيز منسوخ شد، و اين هر دو در اخبار آحاد است و بر او قطع نيست*.
اَمّا نَسْخُ الشّىْ‏ءِ قَبْلَ فِعْلِه روا باشد، ولكِنْ قَبْلَ وَقْتِ فِعْلِهِ روا نباشد به‏نزديك ما**. ۷
147. علامه شعرانى: * يعنى نسخ تلاوت ـ چه حكم را نسخ كند و چه نكند ـ در روايت آحاد وارد شده است و يقين بدان نداريم، شايد اصلاً هيچ نسخ تلاوت نباشد. ۸
148. ** و آنكه ترك فعل كرد تا نسخ شد معصيت نكرده است؛ چون به فرض واجب مضيّق نبود. ۹

1.مائده (۵): ۵۷ .

2.روض الجنان، ج ۲، ص ۹۷.

3.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۸۴.

4.روض الجنان، ج ۲، ص ۱۰۱.

5.مطابق تعليقه شماره ۲ اين مجموعه.

6.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۸۶.

7.روض الجنان، ج ۲، ص ۱۰۲.

8.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۸۷.

9.روح الجنان، ج ۱، ص ۲۸۷.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 86018
صفحه از 724
پرینت  ارسال به