119
تفسير نورٌ علي نور ج1

تفسير نورٌ علي نور ج1
118

154. «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْواتٌ...»

روض الجنان:علما در تفسير آيت و احوال شهدا خلاف كردند.
عبداللهِ عبّاس و حسنِ بصرى گفتند: ايشان زنده‏اند بأرْواحِهمْ واَجْسادِهِمْ، بامداد و شبانگاه روزى به ايشان مى‏رسد، و ايشان خرّم‏اند به آنچه خداى به ايشان مى‏دهد، چنان‏كه در دگر آيت فرمود: مِنْ قَوْلِهِ: «يُرْزَقُونَ * فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ» .
و بعضى دگر گفتند: ارواح ايشان زنده باشند، و روزى برايشان عرض مى‏كنند به بامداد و شبانگاه، چنان‏كه بر ارواح آل فرعون آتش عرضه مى‏كنند، في قَوْلِهِ: «النّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا...»۱ ، و علما و محقّقان بيشتر بر قول اوّلند.
و امّا در اخبار لفظ ارواح آمد* چنان‏كه روايت كرد عبداللهِ عبّاس كه رسول عليه‏السلام در ذكر شهداى اُحد گفت: اَرْواحُهُمْ في اَجْوافِ طَيْرٍ خُضْرٍ تَرِدُ اَنْهارَ الْجَنَّةِ وتَأْكُلُ مِنْ ثِمارِها وتَأوي إلى قَناديلَ مِنْ ذَهَبٍ في ظِلِّ الْعَرْشِ، گفت: ارواح ايشان در حوصله مرغان سبز باشد.** كه از جويهاى بهشت آب خورند و از ميوه‏هاى بهشت خورند، و با قنديلهاى بهشت شوند كه آويخته در سايه عرش،... . ۲
180. علامه شعرانى: * اعتماد بر همين بايد كرد كه در اخبار وارد شده است؛ زيرا كه اجساد شهدا و غير شهدا بايد در قيامت زنده شوند و پيش از آن حيات ظاهرى ندارند. ۳
181. ** اين روايت در اخبار ما تكذيب شده است. و فرمودند روح مؤمن شريف‏تر
از آن است كه در چينه‏دان مرغ قرار گيرد بلكه در بدنى است همانند بدن خود. ۴
روض الجنان: و بعضى ديگر گفتند: مراد به حيات ايشان آن است كه، ذكر ايشان و نام ايشان در دنيا بماند، و به مثابت آن باشد كه زنده باشند. و ظاهر آيت دليل قول اوّل مى‏كند كه حق تعالى مى‏گويد: «بَلْ اَحْياءٌ» ، و معنى آن است كه: بَلْ هُمْ اَحْياءٌ، و در دگر آيت تصريح كرد به ذكر آنكه: روزى مى‏خورند، شادمانه‏اند به آنچه خداى به ايشان مى‏دهد، و اين لايق نباشد به روح بى جسم. ۵
182. علامه شعرانى: در تفسير بيضاوى گويد: در اين آيه دلالت است بر آنكه ارواح جوهرند قائم به ذات خود غير آنچه حس مى‏شود اعنى غير بدن و پس از بدن باقى مى‏ماند با صفت ادراك و جمهور صحابه و تابعين بر اين قولند و آيات و سنن بر آن دلالت دارد. و بنابراين تخصيص شهدا براى آن است كه به خداوند تعالى نزديك‏ترند و به حجت و كرامت آنها بيشتر. ۶ انتهى.
و ما گوييم: صحابه و تابعين و ساير علماى منقول اصطلاح جوهر مجرد و امثال آن را به كار نمى‏بردند اما عمل و رفتار و عقايدشان دلالت بر آن دارد كه روح را جوهر مستقل مى‏دانند، چون همه براى مردگان خيرات مى‏كردند و قرآن مى‏خواندند و در روايات ترغيب به آن شده و هيچ كس با بدن مردگان معامله زنده نمى‏كرد؛ پس براى او نوعى حيات ديگر قائل بودند. مثلاً قبر را گرم نمى‏كنند كه مرده در زمستان سرما نخورد يا غذا براى او در قبر نمى‏گذارند و باز معتقدند خداوند بكرة و عشيّا به آنها غذا مى‏دهد پس مقر بودند نوع غذاى آنها طور ديگر است و معتقد بودند كه پيغمبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله سعدِ معاذ را ديد با حورى معانقه مى‏كند و خودشان نمى‏ديدند پس حيات او را نوع ديگر غيرِ حياتِ دنيوى مى‏دانستند. وهكذا. ۷

1.غافر (۴۰): ۴۶.

2.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۳۷.

3.روح الجنان، ج ۱، ص ۳۷۷.

4.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۳۸.

5.انوار التنزيل، ج ۱، ص ۹۱.

6.روح الجنان، ج ۱، ص ۳۷۸.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74990
صفحه از 724
پرینت  ارسال به