123
تفسير نورٌ علي نور ج1

165. «... الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ...»

روض الجنان: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ» عبداللهِ عبّاس گفت: اَثْبَتُ واَدْوَمُ، گفت: براى آنكه مشركان چون بتى پرستيدندى، مدّتى پس از آن يكى ديگر نكوتر بديدندى، آن را رها كردندى و اين را پرستيدندى. مؤمنان خداى را پرستند و بر خداى بَدَل نگيرند، از اين كار گفت: اَشَدُّ حُبًّا لِلّه، يعنى دايم‏تر و ثابت‏تر. ۱
192. علامه شعرانى: از اين آيه معلوم مى‏گردد كه دوستى نسبت به خداوند تعالى
صحيح و معقول است و عشق هم مرتبه شديدِ محبت است و هر جا تصورِ كمال شود دوستى از لوازم آن است چنان‏كه مردمْ عالم را دوست دارند براى كمال علم و عادل را دوست دارند براى عدالت و حاتم را دوست دارند براى سخا؛ و چون هر كمالى در خداى تعالى است بايد او را از همه چيز بيشتر دوست دارند. ۲
روض الجنان:... و گفته‏اند: براى آنكه دوستى كافر بت را به تقليد بود، و دوستى مؤمن خداى را به دليل. و گفته‏اند: براى آنكه ايشان بتان را مصنوع دانستند، و اينان بتان را صانع. و گفته‏اند: براى آنكه ايشان از بتان مقابله در محبّت نديدند، و اينان از خداى به مقابله محبّت خود از او محبّت ديدند في قَوْلِهِمْ: «يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ» ...، و دوستى تو آن را كه تو را دوست دارد، نه بر آن حدّ بود كه آن را كه تو را دوست ندارد. ۳
193. علامه شعرانى: اگر گويى: مردم عبادت مى‏كنند اما مقابله محبت را از خداوند نسبت به خود ادراك نمى‏كنند و عبادت آنها مانند عبادت بت پرستان است چون هر دو جواب معبود را نمى‏شنوند و اظهار محبت مى‏كنند و مقابله محبت را از طرف محبوب در نمى‏يابند، گوييم: آنها اهل ظاهرند اما اهل باطن و سير و تهذيب نفس جواب الهى را مى‏شنوند به طرق بسيار؛ مثلاً به اجابت دعوات چند بار مكرر چنان‏كه يقين مى‏كنند خداى تعالى به دعاى آنها عنايت فرموده است يا به رؤياهاى صالحه و بشارتها به زبان اوليا و كشف معانى كه بى عبادت و توجه از كشف آن عاجز بودند و امثال آن. و اينها براى سالك مبتدى است و اما منتهى خود محبت الهى را واضح مى‏يابد. ۴

1.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۷۶.

2.روح الجنان، ج ۱، ص ۴۰۶.

3.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۷۷.

4.روح الجنان، ج ۱، ص ۴۰۷.


تفسير نورٌ علي نور ج1
122

164. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمواتِ وَالْأرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ...وَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماء... لاَياتٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»

روض الجنان: چون ما نظر كنيم در اختلاف احوال او، ما را دليل باشد بر حدوث او، و حدوث او ما را دلالت باشد بر احتياج او به مُحْدثى قادر... . ۱
189. علامه شعرانى: اين طريقه متكلّمان قديم است كه گويند علت احتياج اشياء به آفريننده حدوث آنها است. اما متكلّمان اخير مانند خواجه نصيرالدين طوسى و علامه حلى رحمهماالله گويند: علت احتياجْ امكان است نه حدوث و در اين باب با حكما موافقت كردند. ۲
روض الجنان: «وَ ما أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ» ، آنگه نعمت به باران نه چندان است كه تفصيل توان دادن، چه حق تعالى خود مبالغت تمام فرمود چون گفت كه: زمين مرده به آن زنده كنم. و آنچه خداى تعالى فرود آرد آب از آسمان، بعضى گفتند: مراد سحاب است لانَّهُ يُظلُّكَ، بر بالاى ماست كه ما را سايه مى‏كند. و اولى‏تر است كه بر آسمان حمل كنند تا حقيقت باشد. ۳
190. علامه شعرانى: اين سخن و اين حمل صحيح نيست؛ زيرا كه باران از ابر فرود
مى‏آيد نه از آسمان و آياتى چند بر آن دلالت دارد مانند «فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ»۴ ؛ يعنى باران را بينى از خلل ابر متراكم بيرون آيد. و مثل « اللّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ»۵ الى غير ذلك. و آيات قرآن بعضى تفسير بعض ديگر مى‏كند. ۶
روض الجنان: «لاَياتٍ» ؛ دلالاتى و علاماتى هست، «لِقَوْمٍ يَعْقِلُون» ؛ آنان را كه عاقل باشند. ۷
191. علامه شعرانى: اين آيه شامل تمام علوم طبيعى است؛ چون در آسمان و زمين تدبّر كنى علم سماء والعالم وهيئت از آن فراهم گردد؛ چون اين علوم همان است كه مردم در خلقت آسمان و زمين تدبّر كردند و نتيجه تدبّر خود را نوشتند، و آنچه در باد و ابر و باران تدبّر كردند علم كائنات جو بود و از تفكر در حيوان و نبات و انسان كه يكى از آنها است علم مواليد پديد آمد و امثال ذلك. و اگر مخالفان علوم عقلى گويند اين علوم را كه از پيش مدوّن شده ترك بايد كرد و به دستور قرآن تدبّر و تفكر را از سرگرفت باز همان علوم مدوّن مى‏شود. ۸

1.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۶۹.

2.روح الجنان، ج ۱، ص ۴۰۱. كشف المراد، ص ۷۸، ذيل مسأله ۲۹.

3.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۷۱ـ۲۷۲.

4.نور (۲۴): ۴۳.

5.فاطر (۳۵): ۹.

6.روح الجنان، ج ۱، ص ۴۰۳.

7.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۷۴.

8.روح الجنان، ج ۱، ص ۴۰۵.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 59958
صفحه از 724
پرینت  ارسال به