125
تفسير نورٌ علي نور ج1

170. «...أَ وَ لَوْ كانَ آباؤهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ»

روض الجنان: «وَ لا يَهْتَدُونَ» اِلى شىْ‏ءٍ مِنَ الشَّرائعِ؛ و راه يافته نبودند به هيچ چيز از باب شرعيّات. ۱
195. علامه شعرانى: يعنى نه معقول مى‏دانستند و نه منقول و بايد متابعت كسى كرد كه يكى از اين دو بداند. ۲
روض الجنان: معروف كلام ايشان در باب مقلوب، قَوْلُهُمْ: طَلَعَتِ الشِّعْرى وانْتَصَبَ الْعُودُ عَلَى الحِرْباء، و معنى آن است كه: انْتَصَبَ الْحِرْباءُ عَلَى الْعُود. ۳
196. علامه شعرانى: يعنى ستاره شَعرى طلوع كرد و حرباء بر چوب بايستاد. حرباء حيوانى است عاشق آفتاب، چون بامداد خورشيد برآيد او روى به خورشيد كند و همچنان با او روى بگرداند تا به غروب رسد و طلوع شعرى پس از خفاء آن در تابستان بوده است و به عهد ما چون آفتاب در برج اسد باشد شعرى مخفى است. ۴

1.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۸۹.

2.روح الجنان، ج ۲، ص ۵ .

3.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۹۰.

4.روح الجنان، ج ۲، ص ۶.


تفسير نورٌ علي نور ج1
124

169. «إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»

روض الجنان: «وَ الْفَحْشاءِ» قيل: هُوَ الزِّنا؛ زناست، و اين قول سُدّى است. و گفته‏اند: هر معصيت كه عظيم و فاحش باشد آن فحشاست، و گفته‏اند: «سُوء» آن گناه است كه
از او حدّ واجب نيايد، و «فَحْشاء» آن است كه بدو حدّ واجب باشد. و روا بود كه مصدر بود، كَالْبَأْساء واللّأْواء و گفته‏اند: فَعْلائى است كه آن را افعل نيست، كَالْعَذراءِ وَالْحَسْناءِ. ۱
194. علامه شعرانى: وزن فعلاء اگر صفت باشد شرط آن است كه افعل از آن مستعمل باشد، افعل وصفى مانند احمر نه تفضيلى. اما اگر فعلاء اسم باشد يا مصدر باشد استعمال ممكن است هرچند افعل وصفى از آن مستعمل نباشد الا آنكه «امرأة حسناء» گفته‏اند با آنكه احسن وصفى از آن استعمال نشده، و گويند حسناء اسم است نه وصف. ۲

1.روض الجنان، ج ۲، ص ۲۸۸.

2.روح الجنان، ج ۲، ص ۴.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 59953
صفحه از 724
پرینت  ارسال به