178. «...فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ...»
روض الجنان: ... و اصل «عَفْو» ترك باشد، و منه قوله عليهالسلام: اَحْفوا الشوارِبَ وَاعفوا الِلّحى. ۱
207. علامه شعرانى: موى پشت لب را كوتاه كنيد و موى زَنَخ را رها كنيد. ۲
روض الجنان: دليل به صحّت مذهب درست، قَوْلُهُ: «فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ» . ۳
208. علامه شعرانى: مذهب درست را صريحا تقرير نفرمود، آن است كه ولىِّ خون مخيّر نيست بلكه يك حق دارد و آن قصاص است، اما ديه گرفتن موقوف بر رضاى قاتل است و عفو كردن صرف نظر از حق. ۴
روض الجنان: به حمايت قبيله، منيع شدى. ۵
209. علامه شعرانى: يعنى قوى و نيرومند. ۶
183. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ...»
روض الجنان: وصيام، مصدر صام باشد، چنانكه قيام مصدر قامَ. و صَوْم همين معنى دارد، و او در لغت امساك بود... . و در شرع عبارت بود از امساكى مخصوص بر وجهى مخصوص، و از اسماى مخصوصه باشد. ۷
210. علامه شعرانى: يعنى اسمى بود عام شامل هر امساك و در شرع به بعض انواع امساك اختصاص يافته است. ۸
روض الجنان:... هر كه از امر بگشت خود را بكشت، در اين سراى رانده لعنتاند. و
در آن سراى رانده قطيعتاند كه: «اخْسَؤا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ»۹ ، برانى اينان را چنانكه سگان را رانند، اگرچه از بنى اسد باشد، منش چنان رانم كه بنى كلب را. اين عبارت كه «اِخْسَؤُا» سگ را گويند، آنكه فرمان مرا در ايمان مخالفت كند يا چو سگ باشد يا خود سگ باشد، اينجا چو سگ باشد كه: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ...» ، ۱۰ آن جا خود سگ باشد كه: «اِخْسؤُا فِيها» . ۱۱
211. علامه شعرانى: در دنيا انسان باشند شبيه سگ و در آخرت حقيقةً سگ باشند، چون باطن در آن عالم ظاهر شود. ۱۲
روض الجنان: «يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا» ، مذهب جماعتى فقها آن است كه: كنايت از عِتْق، عِتْق باشد، و از كنايات عِتْق آن است كه سيّد بنده را به نام آزادان برخواند، اگر گويد: يا فلان، و نام آزادان بود آزاد شود. حق تَعالى تو را به نام خود برخواند، اميد است كه علامت آزاديت باشد از دوزخ. ۱۳
212. علامه شعرانى: مؤمن يكى از نامهاى خداوند تعالى است. ۱۴
روض الجنان: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» ، رنج به خود حوالت نكرد. مثال ديگر اين را، آنچه در حقّ بيگانگان بود از شراب قطيعه گفت: «وَ سُقُوا ماءً حَمِيماً»۱۵ .
213. علامه شعرانى: يعنى فراق از قرب الهى و دورى از معرفت حق كه مظهرآن ماء حميم است. ۱۶
روض الجنان: و آنچه حَفَظَه نوشتند مبدّل كنم: «فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ...» ، ۱۷آنچه من بر خود نوشتم كس آن را محو و بدل نكند: «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ الَّذي...»۱۸ ، «لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ» . ۱۹
214. علامه شعرانى: نكته بزرگى است، در نوشته ديگران چيزى هست مكروه انسان و آن تغييرپذير است و اما نوشته خدا كه رحمت است تغييرپذير نيست. ۲۰
روض الجنان: «عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» ، مجاهد و قتاده گفتند. اهل كتابند، و روا بود كه وجه تشبيه از جهت وجوب بود، يعنى چنانكه بر شما واجب كردم بر ايشان واجب كردم. ۲۱
215. علامه شعرانى: البته اين قول صحيح است؛ زيرا كه در وقت و مدت و ساير شرايط روزه دين اسلام با دين آنان مخالف است و قول حسن بصرى و شعبى صحيح نيست. ۲۲
روض الجنان: در او انواع عذاب پديد كردم از صغار. ۲۳
216. علامه شعرانى: صغار ذلت است. ۲۴
1.روض الجنان، ج ۲، ص ۳۳۷.
2.روح الجنان، ج ۲، ص ۳۷.
3.روض الجنان، ج ۲، ص ۳۳۹.
4.روح الجنان، ج ۲، ص ۳۹.
5.روض الجنان، ج ۳، ص ۳.
6.روح الجنان، ج ۲، ص ۴۷.
7.مؤمنون (۲۳): ۱۰۸.
8.اعراف (۷): ۱۷۶.
9.روض الجنان، ج ۳، ص ۴.
10.روح الجنان، ج ۲، ص ۴۸.
11.روض الجنان، ج ۳، ص ۵ .
12.روح الجنان، ج ۲، ص ۴۹.
13.روض الجنان، ج ۳، ص ۶. محمّد (۴۷): ۱۵.
14.روح الجنان، ج ۲، ص ۴۹.
15.فرقان (۲۵): ۷۰.
16.ق (۵۰): ۲۹.
17.روض الجنان، ج ۳، ص ۷. انعام (۶): ۳۴.
18.روح الجنان، ج ۲، ص ۵۰ .
19.روض الجنان، ج ۳، ص ۷.
20.روض الجنان، ج ۳، ص ۱۰؛ در چاپ مشهد «مَغار» ضبط شده است.
21.روح الجنان، ج ۲، ص ۵۱ .