185. «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ ...»
روض الجنان: و در خبر است كه: چون شب اوّل ماه رمضان باشد، حق تعالى فرمان دهد تا بادى از زير عرش بجهد كه آن را مبشّره خوانند، بر درختان بهشت آيد،... حق تعالى فرمود تا درهاى بهشت برگشايند و درهاى دوزخ دربندند و جبريل را فرمود تا مرَده شياطين را بند برنهاد و در قعر درياها انداخت تا روزه امّت محمّد برايشان تباه نكنند. ۱
225. علامه شعرانى: البته مراد شياطينى است كه متعرّض صالحان گردند، وگرنه كفار
و فجّار را شيطان در ماه رمضان هم رها نكند. ۲
روض الجنان: عَطِيَّه گفت: عبداللهِ عبّاس را پرسيدم، گفت خداى تَعالى مىگويد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ» ، چون قرآن ماه رمضان فرود آمد، به دگر ماهها چه آمد؟ گفت: خداى قرآن در ماه رمضان در شب قَدْر از لَوْح المحفوظ به آسمان دنيا فرستاد به بيت الْعِزّة... ۳ .
226. علامه شعرانى: قرآن كلام خدا است و دلالت بر معانى مخصوص دارد و آنكه در بيت العزّه قرآن بر وى فرود آمد البته موجود عاقلى است مدرك معنى و الفاظ قرآن. يعنى فرشتهاى است در آسمان دنيا و آن آسمانى است نزديكتر به عالم محسوس مادى؛ چون آسمانها بسيارند و آنكه از همه نزديكتر به اين جهان است آسمان دنيا نامند. و ملكى در آنجا قرآن را يك جا فرا گرفت و از آن آسمان نجم نجم يعنى نوبت به نوبت و به تدريج بر پيغمبر صلىاللهعليهوآله نازل مىشد.
اما سرّ اينكه چرا بايد اول به آسمان دنيا آيد و چرا يكسره از لوح محفوظ بر پيغمبر صلىاللهعليهوآله نازل نگشت بر ما معلوم نيست و شايد پيمودن عوالم متوسط بين عالم جسمانى و مجرداتِ ملأ اعلى از لوازم هر وجودى است كه از آن عالم به عالم محسوس آيد. و از اين معنى لازم نيايد كه آن فرشته در آسمان دنيا افضل از خاتم انبياء صلىاللهعليهوآله بود؛ چون انسان كامل خليفه حق است و از هر موجود برتر و فرشتگان عمّال اويند در ملكوت. ۴
روض الجنان: و محتمل است اين لفظ [هدى] لطف را و بيان را و دلالت را. ۵
227. علامه شعرانى: در هدى سه احتمال است: يكى آنكه به معنى بيان باشد، دوم آنكه به معنى لطف باشد، سيم آنكه به معنى دلالت باشد. ۶روض الجنان: ابوجعفر يزيد بن الْقَعْقاع. ۷
228. علامه شعرانى: مدنى است از قرّاء عشره، نه از سبعه. ۸
روض الجنان: ابوبكر و رُوَيس خوانند: «وَلِتُكَمِّلُوا الْعِدَّةَ». ۹
229. علامه شعرانى: مقصود، ابوبكر بن عياش راوىِ عاصم است. ۱۰
روض الجنان: اِقْلِبْ وَقَدْ اَصَبْتَ؛ برگردان تا مصيب باشى، فَاِنْ لَمْ تَقْلِبُ قُلِبْتَ وَ اِذا قَلَبْتَ فَقَدْ اَصَبْتَ. ۱۱
230. علامه شعرانى: يعنى اگر سخن خود را برنگردانى و همچنين كه اكنون هستى بر آن باقى باشى و جبر را نسبت به خدا دهى تو را برگردانند و چون تو را برگردانند مصيبت به تو رسد. ۱۲
روض الجنان: ... قولى ديگر آن است كه تا عدد ايّامى كه در بيمارى و سفر روزه گشاده باشى نگاه دارى به تمام و كمال تا قضا كنى آن را به مانند آن، و اين قول بيشتر مفسّران است، و در آيت دليل نيست نزد اصحاب عدد. ۱۳
231. علامه شعرانى: اصحاب عدد گروهى از حشويه اصحاب حديثند كه گويند هميشه ماه رمضان سى روز است و هرگز بيست و نه روز نباشد. و اين آيه بنا بر قول اول دليل صحت قول اصحاب عدد نيست چون فرمود عده ماه را كامل كنيد. يعنى اگر سى روز است كامل كنيد و اگر بيست و نه روز است كامل كنيد و معنى آن نيست كه حتما سى روز كامل كنيد چون شهر بر 30 و 29 هر دو اطلاق مىشود و اطلاق دليل حقيقت است اما محاسبان نجوم پيش از استخراج رؤيت هلال ماه رمضان را مطلقا
سى روز مىگيرند و شعبان را بيست و نه تا رؤيت هلال را استخراج كنند، آنگاه موافق استخراج گيرند هر چه برآيد. ۱۴
1.روض الجنان، ج ۳، ص ۲۶.
2.روح الجنان، ج ۲، ص ۶۱.
3.روض الجنان، ج ۳، ص ۳۰.
4.روح الجنان، ج ۲، ص ۶۳.
5.روض الجنان، ج ۳، ص ۳۱.
6.روح الجنان، ج ۲، ص ۶۴.
7.روض الجنان، ج ۳، ص ۳۵.
8.روح الجنان، ج ۲، ص ۶۶.
9.روح الجنان، ج ۲، ص ۶۷.
10.روض الجنان، ج ۳، ص ۳۷.
11.روح الجنان، ج ۲، ص ۶۸.
12.روض الجنان، ج ۳، ص ۳۸.
13.روح الجنان، ج ۲، ص ۶۹.