21
تفسير نورٌ علي نور ج1

تفسير نورٌ علي نور ج1
20

فصل اوّل : احوال و آثار علامه شعرانى

علامه ميرزا ابو الحسن شعرانى از عالمان وارسته و متقى و مخلص و پرتلاش، نويسنده‏اى توانا، مدرسى خستگى‏ناپذير، بى‏اعتنا به زخارف دنيا، و عشق به خدا و دين سراسر وجودش را فراگرفته بود.
در حكمت، رياضيات، نجوم و هيئت، ادبيات، تاريخ فقه و اصول و حديث و تفسير دستى توانا و سهمى وافر داشت و در همه يا بيشتر اين رشته‏ها تدريس كرد و يا آثار قلمى بر جاى نهاد و نكاتى نو آورد. افزون بر اينها به زبانهاى فرانسه، عبرى و تركى مسلط بود و به زبان انگليسى نيز آشنايى داشت. صفاى باطن، طهارت روح، تواضع و بى آلايشى و بى‏ادعايى مزيد بر اينها شده و از او انسانى نمونه ساخته بود. و از سوى ديگر منيع الطبع، قله‏سان، سخت كوش و بلند همت بود. امروزه در حوزه‏هاى علوم دينى كمتر كسى است كه به اندازه او در ادبيات عربى دست داشته باشد تا چه رسد به رياضيات و نجوم و... .
موجز نويس و داراى قلمى سنگين بود و از تكرار مكررات و «تسويد مبيّضات» بيزار بود. او خود در آغاز ترجمه و شرح تبصره المتعلمين علامه حلى گفته است:
چنين گويد ابوالحسن بن محمد المدعو بالشعرانى (عفى عنه) كه مدتى از عمر خويش كه در فنون علوم دينى از معقول و منقول مصروف مى‏گرديد هنگام مطالعه كتب از
تفاسير و احاديث و اصول و فروع نكاتى لطيف به خاطر مى‏رسيد و در وقت ثبت مى‏شد تا آنكه به توفيق خدا بسيارى از آنها به رسم تعليق در حواشى بعضى كتب ضبط گرديد... و مناسب ديديم بعضى نكات فقهى نيز جايى فراهم گردد و تأليف مستقل را براى گنجانيدن آن مناسب نيافتم؛ چون در تأليف بايد به استنساخ مطالب موجود و تكرار مكرر پرداخت. كتب موجود را نيز ديدم غالباً فروع بسيار دارد با مطالب غير محتاج اليه و جزئيات و تفاصيل ملال آور كه به كار خواص اهل فن مى‏آيد نه عامه مردم... اما ناچار حاشيه بايد بر متنى معلّق شود، ضمناً كتاب تبصره علامه را ديدم جامع همه ابواب فقه است و عمده احكام، بى زوايد و فروعى كه به كار نمى‏آيد، مناسب دانستم كه آن را به عبارت فصيح فارسى با حفظ اصطلاح فقها، ترجمه كنم... و اگر قيدى لازم بود بر آن افزايم و نكات منظور در آن آميزم.
و بدين‏گونه از تكرار مكررات و تطويل بلا طائل پرهيز كرد و هم كتاب سودمندى مانند تبصره را به فارسى روان ترجمه كرد و هم نكات مورد نظر خويش را در آن گنجاند.
او در پايان اين اثر گويد:
... اگر اختيار با من بود اذن نمى‏دادم كسى مطالب اين كتاب را براى نفع دنيا و تحصيل مال و جاه بخواند؛ چون دنيا اشرف از دين نيست و غايت هر عمل بايد اشرف از عمل باشد و خداى ناكرده كسى كه دين را براى دنيا آموزد، دنيا را اشرف از دين مى‏داند.
در اينجا به اين تذكر تنبّه آفرين ايشان گوش جان مى‏سپاريم كه فرمود:
آخرين نصيحت آنكه علم بى‏تقوا و ورع را به چيزى نشمرند و سخن علماى دين را سست نگيرند و تعظيم آنان را چه مرده و چه زنده موجب مزيد توفيق دانند.
... و من فرصت را اينجا غنيمت مى‏شمرم و طلاب علوم دينى را كه مانند خود من به كمال علم نرسيده‏اند بر حذر مى‏دارم كه هرگز سوءظن به بزرگان علماى دين نبرند كه كمترين كيفر اين عمل محروميت از فيض علوم آنهاست. زهى شقاوت كه كسى به بزرگان علماى دين بدبين باشد و سخنان آنان را به بى اعتنايى نگرد. اگر يكى از علما را بينى كه بر كلام ديگرى انگشتى نهد و خرده گيرد براى آن است كه حقيقت را بيش از همه چيز دوست دارند و اگر كسى سهوى يا خطايى كرده است ـ كه بايد بر كلامش نكته
گرفت ـ براى آن است كه معصوم نبود و در مطلبى چنان كه بايد، دقت نكرد و زود بگذشت و آن سهو در كلامش ماند كه اگر باز بار ديگر نظر مى‏كرد اصلاح مى‏فرمود. ۱
در سال 1372 مصادف با بيستمين سال خاموشى اين بزرگمرد، نگارنده توفيق داشت با همكارى و هميارى بعضى دوستان و سروران چون حضرات آقايان حاج سيد باقر خسروشاهى و حاج شيخ رضا مختارى يادنامه‏اى براى گرامى داشت ايشان به عنوان ويژه‏نامه مجله نور علم (ش 50 ـ 51) منتشر كند.
البته در تجليل از اين عالم وارسته حق تقدم با جناب دكتر قوامى است كه در سال 1348 به مناسبت چهلمين روز درگذشت ايشان جزوه‏اى با عنوان چهره درخشان منتشر كرد. و اين نخستين شرح حال علامه شعرانى محسوب مى‏شود.
اخيراً نيز يادنامه‏اى با عنوان فرزانه ناشناخته به همت مؤسسه بوستان كتاب قم منتشر شده كه ـ گذشته از ويرايش ناقص و مغلوط بودن بعضى مقالات آن ـ كارى بزرگ و قابل تقدير است.
درباره علامه شعرانى ناگفته‏ها بسيار است و مناسب است شرح حالى در خور و شامل همه ابعاد وجودى و آثار مكتوب ايشان سامان داده شود. اما براى خالى نبودن عريضه شرح حالى كه دوست نويسنده و فاضل ما حضرت آقاى حاج سيد ابوالحسن مطلبى (دامت توفيقاته) براى يادنامه پيشگفته (ش 51 ـ 52 مجله نور علم) تدوين كرد و در آنچا چاپ شده را با اندكى تصرف و تلخيص، در اينجا مى‏آوريم.

1.برگرفته از نور علم، ش ۵۰ ـ ۵۱، سرمقاله به قلم آقاى رضا مختارى.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 69161
صفحه از 724
پرینت  ارسال به