77. «إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلاً ...»
روض الجنان: ابوعمران الْجوفيّ. ۱
659. علامه شعرانى: منسوب به جوف، كويى است در بصره. ۲
روض الجنان: چند پَرِ سَراشَكى. ۳
660. علامه شعرانى: يعنى به اندازه بال مگس يا پشه و سراشك.پيش از اين هم به معنى پشه استعمال كرده است.اما در كتب لغات فارسى مذكور نيست. ۴
78. «وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقاً يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتابِ... وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ»
روض الجنان: «وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» ؛ و بر خداى دروغ مىگويند و مىدانند كه آنچه مىگويند دروغ است.
جُوَيْبر گفت از ضحّاك از عبداللهِ عبّاس كه: آيت در هر دو فرقت است ـ جهودان و ترسايان ـ كه ايشان در تورات و انجيل تصرّف كردند، و آن را تغيير و تبديل كردند، و
آنچه در اين دو كتاب بود از ذكر دين مسلمانى بيفگندند... . ۵
661. علامه شعرانى: آنچه از آيه قرآن مفهوم مىگردد غير آن است كه از عبارت ضحاك، چون از آيه قرآن مفهوم مىگردد كه احبار آنها هنگام خواندن تورات غيرِ آنچه نوشته بود به زبان مىآوردند نه آنكه نوشته را تغيير مىدادند. و از عبارت ضحاك مستفاد مىگردد كه نوشته را تغيير مىدادند. و اين به نظر بعيد مىرسد، چون آن قدر مىدانستند كه اگر چند يهودى در مدينه كتاب خود را تغيير دهند همه نسخههاى تورات كه در اكناف جهان پراكنده است تغيير نمىكند. ۶
روض الجنان: فتراك. ۷
662. علامه شعرانى: «فتراك» دوالى است كه از پشت زين آويزند. ۸
روض الجنان: «ثمَّ يَقُولَ لِلنّاسِ» ؛ آنگه گويد مردمان را كه: مرا بندهگيرى و عبادت كنى بدون خداى. بعضى اهل معانى گفتند: مراد نفى است نه نهى، و معنى آن است كه: ما كانَ لِبَشّرٍ لِيَقُولَ هذا؛ هيچ آدمى نباشد كه خدا او را كتاب و حكم و نبوّت دهد آنگه او چنين سخن گويد، و اين «لام» كه در ظاهر لفظ اينجاست از اينجا بيفگند و با «قول» برد... . ۹
663. علامه شعرانى: يعنى لام را از كلمه «لبشر» مربوط كرد با كلمه «يقول» و معنى را از كلمهاى به كلمهاى منتقل كرد نه آنكه لفظ لام را از «لبشر» بيفكند و بر «يقول» در آورد. ۱۰
1.روض الجنان، ج ۴، ص ۳۹۸.
2.روح الجنان، ج ۳، ص ۸۷ .
3.روض الجنان، ج ۴، ص ۳۹۹.
4.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۰۱.
5.روح الجنان، ج ۳، ص ۸۹ .
6.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۰۳.
7.روح الجنان، ج ۳، ص ۹۰.