301
تفسير نورٌ علي نور ج1

92. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ...»

روض الجنان: سبّي. ۱
671. علامه شعرانى: «سبى» اسير جنگ است. ۲
روض الجنان: عبدالله بن سيدان* روايت كند از ابوذر رحمه‏الله كه او گفت تو را در مالت سه انبازاند: يكى قدر كه دستور با تو نيارد** كه كدام ببرد بهتر يا بتر... . ۳
672. علامه شعرانى: * در تقريب ابن حجر عبدالله بن سيلان است به لام ۴ و بعضى گويند نامش عبدربه بود يا جابر و در لسان الميزان عبدالله بن سيدان به دال است. ۵
673. ** اجازه نخواهد. ۶
روض الجنان: بيش بها. ۷
674. علامه شعرانى: بسيار قيمت. ۸

93. «كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلاًّ لِبَنِي إِسْرائِيلَ إِلاّ ما حَرَّمَ إِسْرائِيلُ عَلى نَفْسِهِ...»

روض الجنان: «كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلاًّ لِبَنِي إِسْرائِيلَ...» ؛ ابو روْق و كلبى گفتند: سبب نزول آيت آن بود كه چون رسول عليه‏السلام گفت: من بر ملّت ابراهيمم، جهودان گفتند: چون است كه گوشت شتر و شير شتر مى‏خورى؟ و آن بر ابراهيم حرام بود. رسول عليه‏السلام
گفت: دروغ مگوى كه در شرع ابراهيم اين هر دو حلال بود. ۹
675. علامه شعرانى: اصل در هر چيز اباحه است تا حرمت آن ثابت شود. و چون تورات بر موسى عليه‏السلام نازل شد احكام آن از زمان آن حضرت ثابت است و پيش از آن همه چيز قابل خوردن كه مردم در آن رغبت مى‏كردند و معتاد بود حلال بود جز رگ و رگ كه به علتى حضرت يعقوب نمى‏خورد و اولاد او متابعت مى‏كردند. ۱۰
روض الجنان:مفسّران خلاف كردند در آن طعام كه يعقوب برخود حرام كرد پيش نزول تورات... .
مقاتل و ضحّاك گفتند: سبب آن بود كه يعقوب عليه‏السلام نذر كرد كه اگر خداى تعالى او را دوازده فرزند نرينه بدهد و او به سلامت به بيت المقدّس رسد، آخرين ايشان را قربان كند. چون خداى تالى او را دوازده فرزند بداد، او خواست تا به نذر وفا كند، برخاست تا به بيت المقدّس آيد، خداى تعالى فرشته فرستاد به او و او را گفت: من تو را عفو كردم از اين نذر به امتحانى كه تو را كنم. يعقوب شاد شد، و يعقوب فردى بود قوى و بطّاش و كس پيش او به كشتى بنه ايستادى، و در مصارعت قوّت او نداشتى. فرشته آمد در پيش او، او گمان برد كه او دزدى است از سر قوّت خود با او در آويخت. آن فرشته چيزى بر ران يعقوب زد، ران او درد گرفت و دردى عظيم در او پديد آمد. او از آن رنجور شد، و يعقوب عليه‏السلام گوشتى دوست داشتى كه در او رگ بود، او با خداى نذر كرد كه اگر به شود از آن نيز نخورد و اين قول ضعيف است. ۱۱
676. علامه شعرانى: اين قول ضعيف موافق تورات است،بلكه ظاهر عبارت تورات آن است كه با خدا كشتى گرفت و بعضى به فرشته تأويل مى‏كنند. بارى، دعوى حلّيت همه چيز كسى كند كه به همه تورات و احكام و شرايع بنى اسرائيل و اسحاق و ابراهيم و انبيا عالم باشد و گرنه از كجا داند كه هيچ چيز نزد آنان حرام نبود جز رگ و رگ و
آنكه عالم به آنها باشد جز خداى و آنكه خداوند او را خبر دهد نخواهد بود. ۱۲
روض الجنان: آنگه مفسّران خلاف كردند در حال اين طعام كه يعقوب بر خويشتن حرام كرد، تا حكم آن در تورات چه بود؟ سدّي گفت: تورات كه آمد به تحريم آن آمد، و اين قول نيك نيست براى آنكه ممنوع است از او، لقَوْلِهِ تعالى: «قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ»۱۳ . و رسول عليه‏السلام جهودان را در وقت مناظره گفت: تورات بياريد بخوانيد اگر راست مى‏گوييد. چون تورات بياوردند، آنچه ايشان تحريم آن دعوى مى‏كردند در تورات نبود، خجل شدند و عناد ايشان ظاهر شد. ۱۴
677. علامه شعرانى: اين آيات منع قول سدّى نمى‏كند؛ چون اختلاف يهود در حرمت رگ و رگ نبود، بلكه حرمت شتر بود. و اگر تورات مى‏آوردند و مى‏خواندند معلوم مى‏شد شتر بر بنى اسرائيل پيش از نزول تورات حرام نبود اگر چه رگ و رگ بر يعقوب حرام بود و مستمر گشت،بلكه اگر از تورات حرمت گوشت شتر هم در شريعت حضرت موسى ثابت مى‏شد باز دعوى يهود كه آن در شريعت ابراهيم حرام بود ثابت نمى‏شد. ۱۵

1.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۲۸.

2.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۰۶.

3.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۲۹.

4.تقريب التهذيب، ج ۱، ص ۵۰۰ .

5.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۰۷. لسان الميزان، ج ۳، ص ۲۹۸ـ۲۹۹.

6.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۰۷.

7.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۳۰.

8.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۰۸.

9.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۳۱.

10.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۰۹.

11.آل عمران (۳): ۹۳.

12.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۳۲.


تفسير نورٌ علي نور ج1
300

85 . «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الاْءسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ...»

روض الجنان: خداى تعالى گفت: هركس كه او دينى طلب كند جز اسلام از او قبول نكنند، براى آنكه دين به‏نزديك خداى اسلام است لا غيرُ، كه دگر اديان و ملل را به آن منسوخ كرد، چنان‏كه گفت: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللّهِ الاْءِسْلامُ»۱ .
و معنى «قبول عمل، ضمان ثواب باشد بر او، براى آنكه واقع باشد به موقع خود، و بر وجه مأمور به كرده شده باشد. ۲
669. علامه شعرانى: گروهى از حشويه گويند كه قبول عمل غير صحت آن است و چه بسا عمل كه بروجه مأمور به كرده باشند و شرايط آن را به جاى آورده اما مقبول خدا نباشد و ثواب نداشته باشد. و اين سخن چند بار مكرر گشت. ۳
روض الجنان: امّا اِحباط، وقد دَلَّ الدّليلُ على بُطْلانه. ۴
670. علامه شعرانى: اِحباط در مذهب شيعه باطل است.يعنى كسى كه ايمان آورد و عبادت خداى كرد مستحّقِ ثواب است و اگر پس از آن مرتد شود ثواب او حبط ـ يعنى باطل ـ نمى‏شود و چون به كفر بميرد مستحّق ثواب دايم نيست و در آخرت چاره‏اى براى او نيست.اگر ابتداء او را عذاب كنند و پس از آن ثواب دايم، منافى كفر او است و اگر اول ثواب دهند پس از آن عقاب كنند و در عقاب دايم بماند بر خلاف اجماع است كه ثواب ايمان ابدى است نه منقطع.پس بايد گفت هرگز اين معنى تحقق نمى‏پذيرد كه يكى اول مؤمن باشد پس از آن كافر شود و اگر در
ظاهر شرع چنين حكم باشد منحصر به احكام دنيا است نه آخرت. ۵

1.آل عمران (۳): ۱۹.

2.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۱۸.

3.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۰۰.

4.روض الجنان، ج ۴، ص ۴۲۰.

5.روح الجنان، ج ۳، ص ۱۰۲.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 86453
صفحه از 724
پرینت  ارسال به